*تبادل لینک هوشمند*
کاربرگرامی برای تبادل لینک با این پایگاه کافیست ابتدا مارا با عنوان جبهه ی مجازی وآدرسwww.shye.lxb.irلینک نمایید سپس فرم زیر را پر کرده تا سایت شما در این پایگاه نمایش داده شود.
اميرمؤمنان علی ابن ابی طالب عليه السلام فرمودند: ...امروز (روز نهم ربيع الاول) روز رفع سختى و دشوارى، روز زدودن اندوه و پريشانى و روز غدير دوم است. بحارالانوار:ج 95 ،ص 354
یا امیرالمومنین
لعن عمربن خطاب به زبان های زنده دنیا
عربي: لعن الله عمر
انگليسي: God damn Omar
أسپانيايي: Maldita sea Omar
تركي: Kahretsin, "Ömer"
چيني : 該死的,“奧馬爾”
اغريق: Γαμώτο, "Ομάρ"
هندي: हे भगवान, "उमर"
كره: 젠장, "오마르"
ژاپني: いまいましい神、"オマル"
ايطاليايي: Dannazione, "Omar"
اندونزي: Sialan, "Omar"
فارسي: لعنت بر عمر
روسي: Черт побери, "Омаr"
هنگاريا: Az istenit, "Omar
ایام شادی اهل بیت علیه السلام و حضرت زهرا سلام الله علیه بر تمام شیعیان مبارک باد
دلایل دوری علی (ع) از خلافت - تحقیق تاریخ اسلام و اندیشه اسلامی
قیمت: 5000 تومان
حیف است در این دروس ساده و به ظاهر کم ارزش تر نمره کامل را نگیریم . با تحویل یک تحقیق ساده می توان نمره این دروس را بشدت بالا برده و در نتیجه معدل را افزایش داد . برای رفاه شما عزیزان تحقیق در مورد دلایل دوری علی (ع) از خلافت برای این درس با ارزانترین قیمت آماده گردیده است .
این مطلب مشتمل بر این مضامین می باشد :
عوامل سکوت 25ساله امیر المۆمنین(علیه السلام)
پاسخ با استناد به چندین خطبه و نامه در نهج البلاغه
خطبه صد و شصت و یک نهج البلاغه
دو عامل اصلی سکوت امام
بی وفایی مردم
پرهیز از اختلاف و دو دستگی بلکه چند دستگی در جامعه نوپای اسلامی
پاسخ : به گفته بعضى از شارحان نهج البلاغه صحیح ترین گفتار درباره «عثمان» همان است که «طبرى» در تاریخ خود آورده که عبارت آن چنین است: عثمان، حوادث تازه اى در اسلام به وجود آورد که باعث خشم مسلمانان شد، از جمله: سپردن امارت ها به دست بنى امیّه به ویژه فاسقان و سفیهان و افراد بى دین آنها و بخشیدن غنائم به آنان و آزار و ستمهایى که در مورد «عمّاریاسر» و «ابوذر» و «عبدالله بن مسعود» روا داشت و کارهاى دیگرى از این قبیل که در آخر خلافت خویش انجام داد. «ولید بن عُقبِه» را والى «کوفه» ساخت که گروهى به شراب نوشیدن او گواهى دادند... و نیز «سعید بن عاص» را پس از «ولید» فرماندار «کوفه» ساخت. سیعد اعتقاد داشت که «عراق» باغ «قریش و بنى امیّه» است؛ که «مالک اشتر» در پاسخ وى گفت: «تو گمان مى کنى سرزمین عراق که خداوند آن را به وسیله شمشیر ما مسلمانان فتح نموده، مربوط به تو و اقوام توست!» این معنا به درگیریهایى میان «اشتر» و «طایفه نخع» از یک سو و «رئیس شرطه» از سوى دیگر انجامید و تدریجاً صداى اعتراض مردم بر ضدّ «سعید» و سپس بر ضدّ «عثمان» بلند شد. «عثمان» به جاى این که مردم «کوفه» را از طریق صحیحى آرام کند، دستور تبعید رهبران شورش را به «شام» صادر کرد که عدّه اى از بزرگان «کوفه» از جمله «مالک اشتر» و «صَعْصَعَةِ بْنِ صُوحان» را به شام تبعید نمود. در سال یازدهم خلافت او، عدّه اى از یاران پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) گرد هم آمدند و ایرادهاى مختلفى را که به عثمان داشتند به وسیله «عامر بن عبد قیس» که مردى عابد و خداشناس بود به او رساندند؛ «عثمان» به جاى این که برخورد منطقى با او کند، پاسخ اهانت آمیزى به او داد. وضع در «مدینه» نیز بحرانى شد و پایتخت اسلام براى شورش آمادگى پیدا کرد؛ «عثمان» گروهى از یارانش مانند «معاویه» و «سعید بن عاص» را دعوت کرد و با آنها به مشورت نشست، بعضى صلاح در این دیدند که: «عثمان» مردم را به جهاد مشغول کند و بعضى از او خواستند: مخالفان را سرکوب و نابود کند و بعضى: او را دعوت به بذل و بخشش از بیت المال براى فرونشاندن خشم مردم ـ کردند؛ تنها یک نفر حقیقت مطلب را به او گفت که: تو «بنى امیّه» را بر گردن مردم سوارى کرده اى، یا عدالت پیشه کن یا از خلافت کناره گیرى نما! «عثمان نظریه سرگرمى مردم را به جهاد پذیرفت و دستور داد آنها را براى جهاد مجهز سازند (ولى کار از کار گذشته بود و این تدبیر سودى نداشت). در سنه 35 هجرى (سال آخر حکومت عثمان) مخالفان او و «بنى امیّه» با یکدیگر مکاتبه کردند و یکدیگر را بر عزل «عثمان» و فرماندارانش تهییج نمودند، سرانجام یک گروه عظیم دو هزار نفرى به سر کردگى «ابو حرب» از «مصر» و گروه دیگرى به همین تعداد به همراهى «زید بن صوحان» و «مالک اشتر» و بعضى دیگر از بزرگان «کوفه» و گروه سوّمى از «بصره» به رهبرى «حرقوص بن زبیر» به عنوان زیارت خانه خدا حرکت کردند و به «مدینه» آمدند و مردم مدینه را از قصد خود (دائر به عزل عثمان و فرماندارانش) با خبر ساختند. چیزى نگذشت که منزل عثمان را محاصره کردند و به او تکلیف کردند که از خلافت کناره گیرى کند، ولى «عثمان» از فرماندارانش به وسیله نامه کمک خواست؛ روز جمعه «عثمان» با مردم نماز خواند و به منبر رفت و به گروهى که از شهرهاى مختلف (مخصوصاً مصر) براى احقاق حقّ نزد او آمده بودند، خطاب کرد و گفت: «همه اهل مدینه مى دانند شما به وسیله پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) لعن شدید...». در این جا شورش عظیمى در مردم پیدا شد و آن چنان بالا گرفت که «عثمان» از ترس بیهوش شد از منبر به زیر افتاد و او را به خانه بردند. بعداً «عثمان» به عنوان استمداد به خانه «على(علیه السلام)» آمد و گفت: «تو پسر عمّ من هستى و من بر تو حقّ خویشاوندى دارم و تو نزد مردم قدر و منزلت دارى و همه به سخنت گوش فرا مى دهند، وضع را مشاهده مى کنى، من دوست دارم با آنها سخن بگویى و آنها را از راهى که در پیش گرفته اند منصرف سازى!» امام فرمود: «چگونه آنها را راضى و منصرف کنم؟» عثمان گفت: «به این صورت که من، بعد از این، مطابق صلاح اندیشى تو رفتار مى کنم». امام(علیه السلام) فرمود: «من بارها در این باره به تو هشدار داده ام، تو هم وعده دادى ولى به وعده ات وفا نکردى». سرانجام امام(علیه السلام) براى خاموش کردن غائله، به اتّفاق سى نفر از مهاجران و انصار با کسانى که از «مصر» آمده بودند (و از همه در مورد عزل عثمان فّعال تر بودند) سخن گفت. «مصریان» قبول کردند که به «مصر» باز گردند و «عثمان» نیز به مردم اعلام کرد که حاضر است به شکایت آنان رسیدگى کند و از اعمال گذشته خویش توبه نماید، ولى هنگامى که به منزل آمد، دید مروان و گروهى از بنى امیّه در منزلش نشسته اند. «مروان» به او گفت: «سخن بگویم یا ساکت بنشینم»! همسر عثمان «نائله» با عصبانیّت گفت: «ساکت باش به خدا سوگند شما قاتل عثمان و یتیم کننده اطفال او خواهید بود او به قولى که به مردم داده است باید وفا کند و نباید از آن برگردد». ولى مروان ساکت ننشست و گفت: «آنچه را در مسجد گفتى به صلاح خلافت تو نبود از آن صرف نظر کن»! «على»(علیه السلام) خشمگین شده به خانه «عثمان» آمد و به او فرمود: «من راه صحیح را به تو نشان مى دهم ولى مروان تو را منحرف مى سازد از این پس به سراغت نخواهم آمد». مصرى ها که روانه «مصر» شده بودند بعد از سه روز به مدینه باز گشتند و نامه اى را ارائه دادند که از غلام «عثمان» در بین راه گرفته بودند. در آن نامه «عثمان» به «عبدالله بن صرح» فرماندار «مصر» دستور داده بود: «سران شورش را شلاّق بزند و موهاى سر و صورتشان را بتراشد و در زندان کند» و عدّه دیگرى را دستور داده بود به دار بیاویزد. آنها نزد «على»(علیه السلام) آمدند که در این باره با «عثمان» سخن بگوید. «على»(علیه السلام) جریان را از «عثمان» جویا شد. «عثمان» از نوشتن چنین نامه اى اظهار بى اطلاعى کرد، یکى گفت: «این کار، کار مروان است». «عثمان» گفت: «من اطلاعى ندارم». مصریان گفتند: «آیا مروان این قدر جرأت دارد که غلام عثمان را بر شتر بیت المال سوار کند و مهر مخصوص او را پاى نامه بزند و مأموریت خطرناکى با این اهمیّت به او بدهد و عثمان بى خبر باشد»؟! عثمان باز گفت: «من از این مطلب خبر ندارم»! مصریان در پاسخ او گفتند: «از دو حال خارج نیست: اگر راست مى گویى و این کار، کار مروان است باید از خلافت کنار بروى زیرا فردى این چنین ناتوان که دیگران بدون آگاهى او، فرمان قتل و شکنجه مسلمانان را با مهر مخصوصش صادر کنند لیاقت خلافت اسلامى را ندارد و اگر دروغ مى گویى و این کار، کار توست باز هم شایسته خلافت مسلمانان نیستى»! «عثمان» گفت: «خلافت لباسى است که خداوند به تنم کرده و آن را بیرون نخواهم آورد ولى توبه مى کنم». گفتند: «اگر بار اوّل بود که توبه مى کردى پذیرفته بود، امّا بارها توبه کرده اى و شکسته اى! بنابراین یا از خلافت بر کنار شو، یا تو را به قتل مى رسانیم!» ولى باز آنها عجله نکردند و اوضاع ساعت به ساعت بحرانى تر مى شد. سرانجام «عثمان» از «على»(علیه السلام) درخواست کرد که: «سه روز به او مهلت دهند تا به شکایت مردم رسیدگى کند»، مردم پذیرفتند؛ ولى او در خفا وسایل جنگ را آماده مى کرد (و هدفش از این مهلت خواستن ها، فرا رسیدن نیروهاى کمکى از خارج مدینه بود). بعد از سه روز، حلقه محاصره بر عثمان تنگ تر شد و مردم نگران این بودند که از «شام» و «بصره» کمک براى او برسد، لذا براى تسلیم او آب را از او منع کردند. «عثمان» از على(علیه السلام) در خواست آب کرد و امام به وسیله فرزندانش آب براى او فرستاد؛ در این هنگام مردم به درون خانه عثمان ریختند و نزاع خونینى میان طرفداران او از یک سو و مردم از سوى دیگر روى داد و عده اى از طرفین کشته شدند، باز چند نفر وارد اتاق «عثمان» شده و او را نصیحت کردند امّا اثرى نداشت، سرانجام به او حمله کرده و کارش را یکسره کردند. آنچه در بالا آمد خلاصه اى از این ماجرا بود که «ابن ابى الحدید» از «تاریخ طبرى» نقل نموده است و ما نیز آن را براى پرهیز از طولانى شدن بار دیگر خلاصه کردیم. (1) بسیارى از مورّخان روز قتل او را 18 ذى الحجه سال 35 یا 36 هجرى ذکر کرده اند و عجب این که به گفته کامل و مورّخان دیگر، بدن «عثمان» سه روز روى زمین مانده بود و کسى او را دفن نکرد و این نشانه نهایت خشم مردم بر اوست. سرانجام با وساطت «على»(علیه السلام) تصمیم به دفن او گرفته شد، ولى جمعى از مردم مانع از نماز بر او و حتّى مانع از دفن او در «بقیع» شدند. گروهى بر سر راه نشسته بودند و تابوت او را سنگباران نمودند، «على»(علیه السلام) مانع شد، بالاخره بر جنازه او نماز خواندند و در محلى به نام «حشّ کوکب» در بیرون بقیع دفن شد که بعداً در زمان «معاویه» براى رفع اهانت، دستور داد آن محل را جزء «بقیع» قرار دهند. (2) اینها همه به خوبى نشان مى دهد که مردم تا چه حد از عثمان و حکومتش خشمگین و ناراحت بودند و تفسیر روشنى است بر آنچه امام(علیه السلام) در جمله هاى کوتاه از خطبه (خُطْبه شِقْشِقِیَّه) بیان فرموده است، آنها که تعبیرات امام(علیه السلام) را در این خطبه تند مى پندارند، از ماجراى زندگى «عثمان» و پایان کار او و عکس العمل مسلمانان در برابرش آگاهى کافى ندارند وگرنه تصدیق مى کردند که این تعبیرات در برابر آنچه روى داده است بسیار ملایم است. (3)
«الناسُ عبیدُ الدنیا و الدین لعق علی السنتهم یحوطونه مادرَّت معایشُهم فاذا مُحَّصوا بالبلاء قَلَّ الدَیّانون »
نرم افزار کشتی نجات خدمت کاربران عزیز تقدیم می شود :
توضیحات: به گزارش روابط عمومی مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی؛ در آستانه ایام عزاداری حضرت اباعبدالله الحسین (ع) با هدف پشتیبانی از سفیران مکتب حسینی، نرم افزار کشتی نجات با موضوع پرسش ها و پاسخ هایی پیرامون زندگانی و قیام امام حسین (ع) تولید و به جامعه دینی عرضه شد.
سؤال: من هر وقت با شوهرم مشاجره ميکنم به چت پناه ميبرم و با جنس مخالفم چت ميکنم. کلمات عاطفي آنها به من تسکين ميدهد. اين ارتباط چتي، جبران کم کاري شوهرم ميشود. آيا اين کار براي من اشکالي دارد؟ ناگفته نماند که بعد از آشتي با شوهرم آن مرد بيگانه را کنار ميگذارم؟ پاسخ: به طور کلي هر نوع گفتگو با جنس مخالف (چت، ايميل، نامه نگاري و....) اگر با قصد لذت يا ترس افتادن به حرام يا فراهم آمدن زمينة فساد باشد؛ اشکال دارد. کلاً گفتگو کردن( چت کردن، تلفني، حضوري و غيره ) با نامحرم اگر انسان به گناه بيفتد جايز نيست که در اين مواقع که با نامحرم از روي عاطفي صحبت ميکنند، يقيناً مفسده دارد.[1]
پی نوشت : 1. نرم افزار احکام روان شناختی، براي مشاهده و يا دانلود نرم افزار يا كتاب احكام روان شناختي رجوع كنيد: سایت گفتگوی دینی
يكى از شيعيان مدائن با يكى از دوستانش براى انجام مراسم حج، به مكه رفتند، در مكه و منى و عرفات، در همه جا با هم بودند، براى انجام قسمتى از مراسم حج به عرفات رفتند، در آنجا ضمن انجام عبادات خود، جوانى خوش سيما را در حال احرام ديدند كه نشانه هاى مسافر بودن او از چهره اش ديده مى شد، در اين ميان فقيرى آمد و تقاضاى كمك كرد، آنها چيزى به او ندادند، فقير نزد آن جوان رفت و تقاضاى كمك كرد، آن جوان چيزى از زمين برداشت و به آن فقير داد، و آن فقير براى او دعاى بسيار و عميق كرد. سپس آن جوان از نزد آنها برخاست و ناگهان پنهان شد، آن دو نفر مى گويند، نزد آن فقير رفتيم و گفتيم ، عجبا آن جوان ، چه چيزى به تو داد؟ فقير ريگ طلاى دندانه دار را به ما نشان داد، كه وزن آن قريب بيست مثقال بود. آنها در يافتند (و احتمال قوى دادند) كه آن جوان حضرت ولى عصر بوده است ، به جستجوى او پرداختند ولى او را نيافتند، از جمعيتى كه آن جوان در ميان آنها بود، سراغ او را گرفتند، آنها گفتند: درباره اين جوان اطلاعى جز اين نداريم كه : از سادات علوى است و هر سال پياده به حرم مى آيد و در مراسم حج شركت مى كند.
نرم افزار افزایش بازدید و محبوبیت سایت و وبلاگ - ایندکس شدن وب شما در جستجوگرها
$ با کمترین هزینه حداکثر استفاده را بکنید $
$- با استفاده از این نرم افزار شما میتوانید وب های خود را به موتور های جستجوگر معرفی کنید و ورودی های متعددی از موتورهای جستجوگر داشته باشید .
$- طریقه کار با این نرم افزار خیلی آسان است و جهت سادگی و راحتی شما آموزش استفاده از نرم افزار را هم قرار دادیم
$-این نرم افزار همان طور که از اسمش پیداست |نقشه وب شما|را اسکن میکند و تمامی لینکهای وب شما را باز و به موتور های جستجوگر معرفی میکند، همینطور تمامی لینک های شما را جمع آوری و در یک فایل اچ تی ام ال ذخیره میکند .
$-هرچقدر وب شما پر محتواتر باشد ، بدون شک وب شما محبوبتر و پربازدیدتر خواهد شد...
$-اگر در سطح اینترنت بگردید مشاهده خواهید کرد برای بهینه سازی و سئو وب شما مبالغ بسیار بالایی اخذ میشود ، اما شما با کمک این نرم افزار میتوانید به راحتی و رایگان وب خود را محبوب کنید .
توجه : در صورت استفاده مداوم در هر روز بعد از یک ماه میتوانید تاثیر کار این نرم افزار را مشاهده کنید.
نکته مهم : در صورت استفاده درست و صحیح این نرم افزار ، پیجرنک وب شما افزایش پیدا میکند.
شما میتوانید بعد از خرید، این نرم افزار را دانلود کرده و از حالت فشره خارج کرده و نصب کنید.
/// قبل از کار با نرم افزار فایل آموزشی را باز کرده و مطالعه نمایید.
تذکر : در صورتی که سایت دانلود موزیک و فیلم های غیر مجاز(غیر اخلاقی)-فروش اسپمر - هک یا سایت های عبور از فیلتر و نمایندگی فروش فیلتر شکن دارید - مسئولیت استفاده از این نرم افزار بر عهده شماست و در صورت فیلتر شدن سایت شما توسط سامانه فیلترینگ ، نرم افزار مشکلی ندارد و سایت شما ایراد دارد...
این نرم افزار در طی 6 سال اخیر تست شده و هیچگونه مشکلی روی سایت ها ایجاد نمیکند به شرط آنکه درست استفاده شود.
در بعضی از سایت ها این نرم افزار را با قیمت گذاف (بیش از 40 هزار تومان میفروشند) بدون کرک!!!
د. پس از آن می توانید ثبت سفارش کرده و به صورت آنلاین مبلغ را پرداخت نمایید و بلافاصله محصول را دانلود کنید.
محصول، لینک زیر را کلیک کنید. پس از آن می توانید ثبت سفارش کرده و به صورت آنلاین مبلغ را پرداخت نمایید و بلافاصله محصول را دانلود کنید.
همانطور که می دانید درس زیست شناسی دوم دبیرستان از اهمیت فوق العاده ای برای دانش آموزان این مقطع برخوردار می باشد لذا بررسی دقیق وفهم عمیق این کتاب برای دانش آموزان اهمیت زیادی دارد از طرفی برخی از مطالب این کتاب دارای پیچیدگی می باشد که فهم مطالب را برای دانش آموز سخت می کند به همین منظور جزوه ی کاملی از کتاب زیست شناسی دوم دبیرستان را مطابق با آخرین تغییرات این کتاب(به تفکیک هر فصل) فراهم آوردیم تا هم دانش آموزان برای یادگیری بهتر ،هم معلمان برای تدریس بهتر ومهمتر اینکه کنکوری های عزیز برای پاسخ گویی به سوالاتی بیشتر بتوانند از آن استفاده کنند.
لازم به ذکر است شما چنین جزوه ی کامل وجامعی را که مطابق با آخرین تغییرات این کتاب گرد آوری شده است را در هیچ کجای فضای مجازی و یا حتی کتابفروشی ای نمی توانید بیابید
اگر برای این جزوه را بخواهیم نامی قرار دهیم بهتر است آن را گنجینه نکات طلایی زیست شناسی دوم دبیرستان بنامیم....
ماه رمضان ماه خداوند، ماه نزول قرآن و از شريفترين ماههاي سال است. در اين ماه درهاي آسمان و بهشت گشوده و درهاي جهنم بسته ميشود، و عبادت در يكي از شبهاي آن ( شب قدر ) بهتر از عبادت هزار ماه است. رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم در خطبه شعبانيه خود درباره فضيلت و عظمت ماه رمضان فرموده است: «اي بندگان خدا! ماه خدا با بركت و رحمت و آمرزش به سوي شما روي آورده است؛ ماهي كه نزد خداوند بهترين ماهها است؛ روزهايش بهترين روزها، شبهايش بهترين شبها و ساعاتش بهترين ساعات است. بر مهماني خداوند فرا خوانده شديد و از جمله اهل كرامت قرار گرفتيد. در اين ماه، نفسهاي شما تسبيح، خواب شما عبادت، عملهايتان مقبول و دعاهايتان مستجاب است. پس با نيتاي درست و دلي پاكيزه، پروردگارتان را بخوانيد تا شما را براي روزه داشتن و تلاوت قرآن توفيق دهد. بدبخت كسي است كه از آمرزش خدا در اين ماه عظيم محروم گردد. با گرسنگي و تشنگي در اين ماه، به ياد گرسنگي و تشنگي قيامت باشيد.»
آن گاه پيامبر اكرم وظيفه روزهداران را برشمرد و از صدقه بر فقيران، احترام به سالخوردگان، ترحم به كودكان، صله ارحام، حفظ زبان و چشم و گوش از حرام، مهرباني به يتيمان و نيز عبادت و سجده هاي طولاني، نماز، توبه، صلوات، تلاوت قرآن و فضيلت اطعام در اين ماه سخن گفت.
دعاى پيامبر(ص) هنگام رويت هلال رمضان
صدوق عليه الرحمه در كتاب من لا يحضره الفقيه آورده «و كان رسول الله صلى الله عليه و آله اذا اهل هلال شهر رمضان استقبل القبلة و رفع يديه و قال: «اللهم اهله علينا بالامن و الايمان،و السلامة و الاسلام، و العافية المجللة و الرزق الواسع، و دفع الاسقام، اللهم ارزقنا صيامه و قيامه و تلاوة القرآن فيه، و سلمه لنا، و تسلمه منا و سلمنا فيه» (1)
رسول الله(صلى الله عليه و آل) هنگامى كه رويت هلال رمضان مىفرمود، رو به قبله مىنمود و دستهاى مباركش را بلند مىكرد.و مىگفت: پروردگارا اين ماه را بر ما نو گردان به امن و امان، و سلامتى و اسلام، و تندرستى شايان تشكر، و روزى فراخ، و بر طرف ساختن دردها و ناملايمات، بار پروردگارا روزى كن ما را روزه و قيام براى عبادت، و تلاوت قرآن در اين ماه، و او را براى ما سالم و تمام گردان، و او را از ما سالم بدار، و ما را در اين ماه سالم و تندرست فرما.
دعاى امام على(عليه السلام) هنگام رؤيت هلال رمضان
امير المؤمنين (عليه السلام) مىفرمايد: آنگاه كه ديدى هلال (ماه رمضان) را فلا تبرح، خشم نگير و عصبانى نشو، و «قل اللهم انى اسالك خير هذا الشهر، و فتحه و نوره، و نصره،و بركته، و طهوره، و رزقه، و اسئلك خير ما فيه و خير ما بعده، و اعوذ بك من شر ما فيه و ما بعده، اللهم ادخله علينا بالامن و الايمان، و السلامة و الاسلام، و البركة و التقوى، و التوفيق لما تحب و ترضى» (1)
و بگو بار پروردگارا خير و خوبى در اين ماه را از تو مىخواهم و همچنين فتح و پيروزى (بر شيطان) و نورانيت، و يارى (بر روزهدارى) و بركت و طهارت، و روزى اين ماه را از تو مىطلبم، و از تو خير آنچه در اين ماه هست و بعد از ماه مسئلت مىنمايم، و به تو پناه مىآورم از شر و بدى آنچه در اين ماه مىباشد، و آنچه بعد از آن است، بار پروردگارا اين ماه را با امن و امان و ايمان به تو و سلامت نفس و نعمت اسلام، و بركت و تقوى و توفيق يافتن به آنچه تو دوست مىدارى و راضى مىگردى بر ما وارد گردان (كه همه اوصاف شايسته را در اين ماه داشته باشيم).
دعاى امام سجاد(عليه السلام) هنگام حلول ماه رمضان
بسم الله الرحمن الرحيم
«(1) الحمد لله الذى هدانا لحمده، و جعلنا من اهله لنكون لاحسانه من الشاكرين و ليجزينا على ذلك جزاء المحسنين (2) و الحمد لله الذى حبانا بدينه، و اختصنا بملته، و سبلنا فى سبل احسانه لنسلكها بمنه الى رضوانه حمدا يتقبله منا و يرضى به عنا (3) و الحمد لله الذى جعل من تلك السبل شهره شهر رمضان، شهر الصيام، و شهر الاسلام، و شهر الطهور، و شهر التمحيص و شهر القيام الذى انزل فيه القرآن، هدى للناس و بينات من الهدى و الفرقان».
سپاس خدائى را سزاست، كه ما را براى سپاسگزارى خود راهنمائى نمود، و از سپاسگزاران قرار داد، تا براى احسان و نيكيش از شكرگزاران باشيم، و ما را بر آن سپاسگزارى پاداش نيكوكاران دهد، و سپاس خدائى را سزاست كه دين خود را به ما عطا نمود، و ما را جزو ملتخويش(اسلام) اختصاص داد، و در راههاى احسان و نيكيش رهنمون كرد،تا به وسيله نعمتش در آن راهها رفته و به سوى رضا و خوشنوديش دستيابيم، سپاسى كه آن را از ما بپذيرد، و به وسيله آن از ما خوشنود گردد.
سپاس خدائى را كه رمضان را براى ما ماه تزكيه قرار داد
و سپاس خدائى را سزاست كه ماه خود رمضان را، ماه صيام و روزه، و ماه اسلام، و ماه تزكيه، و ماه تصفيه و پاك كردن (از گناهان)، و ماه قيام و ايستادن (براى نماز در شبها يا به پا خاستن در احياى اسلام و جهاد در راه خدا) را يكى از آن راههاى احسان قرار داد، آن چنان ماهى كه قرآن در آن فرو فرستاده شد، در حالى كه براى مردم راهنما (ى از گمراهى) و نشانههاى آشكار رهبرى، و جدا كننده ميان حق و باطل است.
«(4) فابان فضيلته على سائر الشهور بما جعل له من الحرمات الموفورة، و الفضائل المشهورة، فحرم فيه ما احل فى غيره اعظاما، و حجر فيه المطاعم و المشارب اكراما و جعل له وقتا بينا لا يجيز - جل و عز - ان يقدم قبله، و لا يقبل ان يؤخر عنه (5) ثم فضل ليلة واحدة من لياليه على ليالى الف شهر و سماها ليلة القدر تنزل الملائكة و الروح فيها باذن ربهم من كل امر سلام، دائم البركة الى طلوع الفجر على من يشاء من عباده بما احكم من قضائه».
خداوند ماه صيام را بر ساير ماهها برترى بخشيد
پس برترى آن را بر ماههاى ديگر به سبب حرمتها و گرامى داشتنهاى بسيار و فضائل و برترىهاى آشكار كه براى آن قرار داد، هويدا گردانيد، و در آن ماه از جهتبزرگ داشت، آنچه را كه در ماههاى ديگر حلال كرده حرام نمود، و خوردنيها و آشاميدنيها را در (روزهاى) آن منع كرد، و براى آن وقت آشكارى (معينى) قرار داد، كه خداى بزرگ و توانا جائز و روا نمىداند كه پيش انداخته شود و نمىپذيرد كه از آن وقتبه تاخير افتد. سپس (عبادت و بندگى در) شب (قدر) آن را به (عبادت در) شبهاى هزار ماه برترى داد، و آن را شب قدر ناميد (شبى كه خداى تعالى اجلها و روزيها و هر امرى كه حادث مىشود را مقدر مىفرمايد) در آن شب (بسيارى از) فرشتگان و روح (كه مخلوقى استبزرگتر از فرشته) به فرمان پروردگارشان بر هر كه از بندگانش بخواهد با قضا و قدرى كه محكم و استوار كرده (كه تغيير و تبديلى در آن نيست).
درود فرشتگان بر عابدان شب قدر
براى هر كارى (كه خدا مقدر فرموده) فرود مىآيند، آن شب سلام و درود (فرشتگان) است (بر آنانى كه براى نماز به پاى ايستاده يا در حال ركوع و سجودند، يا آنكه شب سلامتى و رهائى از ضرر و زيان شياطين است) كه بركت و خير آن تا آشكار شدن روشنى صبح، دائم و پايدار است.
«(6) اللهم صل على محمد و آله و الهمنا معرفة فضله و اجلال حرمته، و التحفظ مما حظرت فيه، و اعنا على صيامه بكف الجوارح عن معاصيك، و استعمالها فيه بما يرضيك حتى لا نصغى باسماعنا الى لغو، و لا نسرع بابصارنا الى لهو (7) و حتى لا نبسط ايدينا الى محظور، و لا نخطو باقدامنا الى محجور و حتى لا تعى بطوننا الا ما احللت، و لا تنطق السنتنا الا بما مثلت، و لا نتكلف الا ما يدنى من ثوابك، و لا نتعاطى الا الذى يقى من عقابك، ثم خلص ذلك كله من رئاء المرائين، و سمعة المسمعين، لا نشرك فيه احدا دونك، و لا نبتغى فيه مرادا سواك.
خدايا توفيق روزه با ترك معاصى به ما عطا فرما
بار خدايا بر محمد و آل او درود فرست، و شناسائى برترى آن را (بر ماههاى ديگر) و بزرگ داشتن حرمت و حقش را (كه قيام و ايستادگى بر آن واجب است) و دورى گزيدن از آنچه را كه منع و حرام كردهاى به ما الهام نما، و ما را به روزه داشتن آن به وسيله باز داشتن اندام از گناهان و به كار بردن آنها به آنچه تو را خوشنود مىگرداند يارى فرما، تا با گوشهامان سخن بيهوده گوش ندهيم، و با چشمهامان به سوى بازى (كارهائى كه انسان را از مقصود باز دارد)، نشتابيم. و تا دستهامان را به حرام دراز ننمائيم، و با پاهامان به سوى آنچه منع و حرام گشته نرويم. و تا شكمهامان نگاه ندارد و گرد نياورد جز آنچه (خوردنى و آشاميدنى) كه تو حلال و روا گردانيدهاى. و زبانهامان گويا نشود جز به آنچه (قرآن مجيد و گفتار پيامبر اكرم و ائمه معصومين عليهم السلام) تو خبر داده و بيان فرمودهاى (اشاره به آداب روزه دارى و پرهيز از گناهان در حال روزهدارى است) و رنج نكشيم جز در آنچه (عبادت خدا و خدمتبه خلق) كه به پاداش تو نزديك گرداند، و به جا نياوريم جز آنچه كه از كيفر تو نگاه دارد.
سپس همه آن كردارها را از ريا، و خودنمائى خود نمايان و از سمعه و شنيدن شنوندگان خالص و پاكيزه گردان كه از آن كسى را با تو شريك نگردانيم، و جز تو در آن مقصود و خواستهاى نطلبيم.
«(8) اللهم صل على محمد و آله، وقفنا فيه على مواقيت الصلوات الخمس بحدودها التى حددت و فروضها التى فرضت،و وظائفها التى وظفت، و اوقاتها التى وقتت (9) و انزلنا فيها منزلة المصيبين لمنازلها الحافظين لاركانها المؤدين لها فى اوقاتها على ما سنه عبدك و رسولك صلواتك عليه و آله فى ركوعها و سجودها و جميع فواضلها على اتم الطهور و اسبغه و ابين الخشوع و ابلغه.
بار خدايا توفيق نمازگزاردن كامل به ما مرحمت فرما
بار خدايا بر محمد و آل او درود فرست،و ما را در آن بر اوقات نمازهاى پنجگانه با حدود و احكامش، كه مقرر نمودهاى و واجباتش كه واجب كردهاى و شروط و اوقاتش كه شرط و تعيين گردانيدهاى آگاه فرما. و ما را در نماز همچون كسانى قرار ده كه مراتب شايسته آن را دريافته و اركان و جوانب آن را نگهدارندگانند. آن را در اوقات خود به همان طريقى كه بنده و فرستاده تو كه درودهايتبر او و بر آل او باد، در ركوع و سجود و همه فضيلتها و درجات رفيعهاش قرار داده، با كاملترين طهارت و پاكى، و رساترين خشوع و فروتنى به جا آورندهاند.
«(10) و وفقنا فيه لان نصل ارحامنا بالبر و الصلة،و ان نتعاهد جيراننا بالافضال و العطية، و ان نخلص اموالنا من التبعات و ان نطهرها باخراج الزكوات و ان نراجع من هاجرنا، و ان ننصف من ظلمنا و ان نسالم من عادانا حاشا من عودى فيك و لك فانه العدو الذى لا نواليه و الحزب الذى لا نصافيه».
خدايا در اين ماه احسان بارحام و جيران و تزكيه اموال توفيقمان ده
و ما را در آن ماه توفيق ده كه با نيكى فراوان و بخشش، به خويشان خود نيكى كنيم و با احسان و عطا از همسايگان جويا شويم، و دارائيهامان را از مظالم و آنچه از راه ظلم و ستم به دست آمده خالص و آراسته نمائيم، و آنها را با بيرون كردن زكاتها پاك كنيم (كه رسول خدا صلى الله عليه و آله فرموده: «ملعون كل مال لا يزكى» از خير و نيكى دور است هر مال و دارئى كه زكوة آن داده نشود) و به كسى كه از ما دورى گزيده باز گرديم (به او بپيونديم) و به كسى كه به ما ظلم و ستم نموده از روى (آنچه كه مقتضى) انصاف و عدل(است) رفتار كنيم و با كسى كه به ما دشمنى نموده آشتى نمائيم، جز كسى كه در راه تو و براى تو با او دشمنى شده باشد، زيرا او دشمنى است كه او را دوست نمىگيريم، و حزب و گروهى است كه با او از روى دل دوستى نمىكنيم.
«(11) و ان نتقرب اليك فيه من الاعمال الزاكية بما تطهرنا به من الذنوب، و تعصمنا فيه مما نستانف من العيوب حتى لا يورد عليك احد من ملائكتك الا دون ما نورد من ابواب الطاعة لك و انواع القربة اليك (12) اللهم انى اسئلك بحق هذا الشهر، و بحق من تعبد لك فيه من ابتدائه الى وقت فنائه، من ملك قربته او نبى ارسلته او عبد صالح اختصصته ان تصلى على محمد و آله، و اهلنا فيه لما وعدت اوليائك من كرامتك و اوجب لنا فيه ما اوجبت لاهل المبالغة فى طاعتك و اجلعلنا فى نظم من استحق الرفيع الاعلى برحمتك.
و ما را توفيق ده كه در آن به سوى تو تقرب جسته نزديك شوم، به وسيله كردارهاى پاكيزه و آراسته كه ما را به آن از گناهان پاك كنى (بيامرزى) و در آن ما را حفظ كرده و نگاهدارى از اينكه بخواهيم عيوب و زشتيها (كردارهاى ناشايسته) را از سر گيريم، تا هيچ يك از فرشتگانت (كه نويسندگان اعمال هستند گناهان ما را) بر تو پيشنهاد ننمايند، جز آنكه كمتر باشد از اقسام طاعت و بندگى براى تو، و انواع تقرب به سوى تو كه ما به جا آورديم.
خدايا در اين ماه توفيق تقرب به پيشگاهتبما مرحمت فرما
بارخدايا از تو درخواست مىنمايم به حق اين ماه و به حق كسى كه در آن از آغاز تا انجامش در عبادت و بندگى براى تو كوشيده، از فرشتهاى كه او را مقرب ساختهاى، يا پيغمبرى كه فرستادهاى، يا بنده شايستهاى كه برگزيدهاى، كه بر محمد و آل او درود فرستى و ما را در آن براى كرامت و ارجمندى كه به دوستانت وعده دادهاى سزاوار گردان، و آنچه كه براى كوشش كنندگان در طاعت و فرمانبريت واجب و لازم كردهاى براى ما لازم نما،و به رحمت و مهربانيت ما را در صف كسانى (انبياء و اوصياء عليهم السلام) كه سزاوار بالاترين مرتبه (بهشت) هستند قرار ده.
«(13) اللهم صل على محمد و آله، و جنبنا الالحاد فى توحيدك، و التقصير فى تمجيدك، و الشك فى دينك، و العمى عن سبيلك، و الاغفال لحرمتك، و الانخداع لعدوك الشيطان الرجيم (14) اللهم صل على محمد و آله، و اذا كان لك فى كل ليلة من ليالى شهرنا هذا رقاب يعتقها عفوك او يهبها صفحك فاجعل رقابنا من تلك الرقاب، واجعلنا لشهرنا من خير اهل و اصحاب (15) اللهم صل على محمد و آله،و امحق ذنوبنا مع امحاق هلاله، و اسلخ عنا تبعاتنا مع انسلاخ ايامه حتى ينقضى عنا و قد صفيتنا فيه من الخطيئات، و اخلصتنا فيه من السيئات».
خدايا در اين ماه از سهلانگارىها و فريب شيطان حفظمان فرما
بار خدايا، بر محمد و آل او درود فرست، وما را در توحيد و يگانگيت از عدول و بازگشتن (شرك آوردن آشكار و نهان) و در بزرگ داشتنت از تقصير و كوتاهى و در دينت (اسلام) از شك و دو دلى و از راهت (به دست آوردن رضا و خوشنوديت) از كورى (گمراهى) و براى حرمتت (آنچه قيام به آن واجب است) از سهل انگارى،و از دشمنت (شيطان رانده شده) فريب خوردن، دور گردان. بار خدايا بر محمد و آل او درود فرست، و هرگاه در هر شب از شبهاى اين ماه براى تو بندگانى باشد كه عفو و بخشيدنت آنها را آزاد مىنمايد، يا گذشتت ايشان را مىبخشد پس ما بندگان را از آن بندگان قرار بده، و ما را براى اين ماه، از بهترين اهل و ياران (برگزيدگان) قرار ده. بار خدايا بر محمد و آل او درود فرست، و با كاسته شدن ماه آن گناهان ما را بكاه، و با بپايان رسيدن روزهايش بديها و گرفتاريهاى ما را از ما بكن تا اينكه اين ماه از ما بگذرد در حالى كه ما را از خطاها پاكيزه گردانيده و از بديها خالص و آراسته ساخته باشى.
«(16) اللهم صل على محمد و آله،و ان ملنا فيه فعدلنا و ان زغنا فيه فقومنا،و ان اشتمل علينا عدوك الشيطان فاستنقذنا منه (17) اللهم اشحنه بعبادتنا اياك، و زين اوقاته بطاعتنا لك، و اعنا فى نهاره على صيامه، و فى ليله على الصلة و التضرع اليك، و الخشوع لك، و الذلة بين يديك حتى لا يشهد نهاره علينا بغفلة، و لا ليله بتفريط (18) اللهم و اجعلنا فى سائر الشهور و الايام كذلك ما عمرتنا و اجعلنا من عبادك الصالحين الذين يرثون الفردوس هم فيها خالدون، و الذين يؤتون ما اتوا و قلوبهم و جلة، انهم الى ربهم راجعون، و من الذين يسارعون فى الخيرات و هم لها سابقون».
خدايا ماه رمضان را براى ما ماه عبادت و طاعت قرار بده
بار خدايا بر محمد و آل او درود فرست. و اگر در آن از حق برگرديم ما را (بر آن) بازگردان و اگر در آن عدول نموده براه كج رفتيم ما را به راه راست آور، و اگر دشمن تو شيطان ما را احاطه كرده فرا گيرد از او رهائيمان ده. بار خدايا ماه رمضان را از عبادت، و پرستش ما مملو و پر گردان، و اوقات آن را به طاعت و فرمانبرى ما براى تو آراسته نما و ما را در روزش بروزه داشتن و در شبش به نماز و زارى بسوى (درگاه) تو و فروتنى و خوارى در برابر تو، يارى فرما تا روزش بر ما به غفلت و بيخبرى و شبش به تقصير و كوتاهى (در عمل) گواهى ندهد. بار خدايا ما را در باقى ماهها و روزها تا زمانى كه زندهمان مىدارى همچنين (بطورى كه براى ماه رمضان درخواستشد) قرار ده، و ما را از بندگان شايستهات بگردان كه (الذين يرثون الفردوس هم فيها خالدون، (سوره 23، آيه 11) آنان بهشت را به ميراث مىبرند در حالى كه در آن جاويد هستند گفتهاند: بهشت مسكن و جايگاه پدر ما حضرت آدم على نبينا و آله و عليه السلام بوده پس هرگاه به فرزندان او داده شود مانند آن است كه از او به آنها ارث رسيده) و از آنانى قرار بده كه آنچه (صدقات) را مىدهند در حالى كه دلهاشان از (انديشه) بازگشتبه سوى پروردگارشان ترسان است و از آنان كه در نيكيها مىشتابند، و ايشان براى آن نيكيها بر ديگران پيشى گيرندهاند.
«(19) اللهم صل على محمد و آله فى كل وقت و كل اوان و على كل حال عددما صليت على من صليت عليه، و اضعاف ذلك كله بالاضعاف التى لا يحصيها غيرك انك فعال لما تريد».
خدايا درود بيكران و بى حد خود را بر محمد و آل او فرست
بار خدايا درود فرستبر محمد و آل او، در هر هنگام و هر زمان و بر هر حال به شماره درودى كه فرستادهاى بر هر كه درود فرستادهاى، و چندان برابر همه آنها به چندان برابرى كه جز تو آنها را نتواند شمرد، زيرا تو هر چه را بخواهى بجا آورندهاى انجام كار، تو را ناتوان نمىگرداند و مانعى آن را باز نمىدارد. (2)
پی نوشت:
1- من لا يحضره الفقيه، ص 100.
2-صحيفه سجاديه، ص 282، فيض الاسلامروزه، درمان بيماريهاى روح و جسم صفحه 6.
امام صادق (ع) فرمود: «من صام ثلاثه ایام من شعبان وجبت له الجنه و کان رسول الله صلی الله علیه و آله شفیعه یوم القیامه » هر که سه روز از ماه شعبان را روزه بدارد، بهشت برای او واجب گردد و رسول خدا درروز قیامت شفیعش خواهد بود.
در ماه شعبان امام زین العابدین علیه السلام اصحاب خود را جمع می کرد و می فرمود: «معاشر اصحابی اتدرون ای شهر هذا؟ هذا شهرشعبان و کان رسول الله(ص) یقول: شعبان شهری. الا فصوموا فیه محبه لنبیکم و تقربا الی ربکم، فوالذی نفس علی بن الحسین بیده، سمعت ابی الحسین یقول: سمعت امیرالمومنین(ع) یقول: من صام شعبان محبه لنبی الله و تقربا الی الله عزوجل، احبه الله عزوجل و قربه من کرامته یوم القیامه و اوجب له الجنه ».
یاران من! می دانید این چه ماهی است؟ این ماه شعبان است که..............
جهت مشاهده ي متن كامل بر روي ادامه مطلب كليك نماييد
امام صادق (ع) در مورد كرامت و فضیلت این ماه میفرماید: آنگاه كه قیامت بر پا شود منادی الهی فریاد میزند أین الرجبیون؟ كجایند آنان كه ماه رجب را گرامی داشتند و از آن بهرهها بردند از آن انبوه جمعیت، گروهی برخیزند كه نور جمالشان محشر را روشن كند بر سر آنان تاجهای شاهی كه مرصع به در و یاقوت است قرار دارد و در طرف راست هر نفر از آنان هزار فرشته و در سمت چپ نیز هزار فرشته به او كرامت و تعظیم الهی را تبریك گویند؛ از جانب الهی ندا آید: بندگانم و كنیزانم به عزت و جلالم سوگند، شما را جایگاه و مقام گرامی و عطایای فراوان دهم و شما را در جایی جای دهم كه از زیر آن نهرها جاری است و شما در آن جاوید خواهید بود زیرا شما داوطلبانه برای من در ماهی كه من بزرگش داشتم روزه گرفتید پس خطاب به فرشتگان فرماید: فرشتگان من بندگان و كنیزان من را به بهشت داخل كنید در اینجا امام فرمودند این پاداش برای كسانی است كه یك روز از اول یا وسط یا آخر ماه رجب را روزه بدارند.
جنگ نرم مترادف اصطلاحات بسیاری در علوم سیاسی و نظامی است. در علوم نظامی از واژه هایی مانند جنگ روانی یا عملیات روانی و در علوم سیاسی از واژه هایی چون براندازی نرم، تهدید نرم، انقلاب مخملین و اخیرا به واژه انقلاب رنگین برای تبیین این اصطلاح استفاده میشود.
گاهی به جای جنگ از واژه های تهدید یا قدرت نیز استفاده می شود، ولی در نهایت هر دوبه یک مفهوم ختم می شوند. نظریه جنگ نرم طی دهه های اخیر وارد ادبیات سیاسی شده است و "ژوزف نای" از اندیشمندان معاصر معتقد است، مبنای قدرت سخت یا جنگ سخت بر "اجبار" و مبنای قدرت نرم بر "اقناع" است، او برخلاف بعضی از صاحب نظران، اقتصاد و دیپلماسی را در زیرمجموعه قدرت سخت قرار داده و تنها از رسانه بعنوان قدرت نرم نام می برد.
در تمامی اصطلاحات بالا هدف مشترک تحمیل اراده گروهی بر گروه دیگر بدون استفاده از راه های نظامی است. اما از آنجا که در مورد گستردگی و حوزه فعالیت هر کدام اتفاق نظر وجود ندارد؛ اشاره کوتاهی به هر کدام از واژه های مذکور و سابقه تاریخی آنها خواهیم داشت.
مبنای قدرت سخت یا جنگ سخت بر "اجبار" و مبنای قدرت نرم بر "اقناع" است
با سه قالب میتوان اهلبیت(ع) را به کودکانمعرفی کرد، مناسبتهای اعیاد، شهادت و زمان عادی، سه قالبی است که میتوان در آناهلبیت(ع) را به کودکان معرفی کرد.
رئیس مرکز تربیت مربی کودکان و نوجوانان قم، با اشاره به اینکه با سه قالبمیتوان اهلبیت(ع) را به کودکان معرفی کرد، اظهار داشت: مناسبتهای اعیاد، شهادت وزمان عادی، سه قالبی است که میتوان در آن اهلبیت(ع) را به کودکان معرفی کرد.
حجت الاسلام والمسلمین راستگو به تشریح مناسبت اعیاد پرداخت و ابراز داشت: درمناسبتهای ولادت ائمه(ع) بسیار راحت میتوان با کودکان کار کرد؛ زیرا آنها بازی،نشاء خنده، شادی و محبت را بسیار دوست دارند و یکی از کارهایی که والدین میتوانندبرای تحقق این مهم انجام دهند، تزیین منزل در ایام ولادت معصومین(ع)، آمادهکردنپذیرایی و هدیه دادن به فرزندان است که تمام این فعالیتها را میتوانند با یادآورینام و برخی از مشخصات و ویژگیهای یک امام معصوم، برای کودکان انجام دهند و والدینباید در این زمینه از خود مایه بگذارند تا بتوانند فرزندانی آشنا با اهلبیت(ع) داشته باشند.
اسم این کارم را دفاع از ناموس میگذارم/ در این مواقع هیچ کس پشت آدم نیست
به عشق لبخند "حضرت آقا" جلو رفتم
علی خلیلی طلبه جوانی که برای دفاع از چند زن به کمکشان رفته بود و مضروب شده بود. همانی که ۱۹بیمارستان او را برای درمان قبول نکردند و بعد از سکته مغزی و در کما رفتن خداوند به او جانی دوباره داد تا ۲ سال دیگر چشم در چشم مردم شهر راه برود تا شاید کسی خجالت بکشد! اما....
به گزارش جهان، "هیچ کس پشت آدم نیست! من به عشق لبخند حضرت آقا رفتم و این کار را کردم." این را جوانی ۲۱ ساله، با دردی سرشار از بی مهری برخی مسئولین و جامعه از عمق قلبش می گفت. جوانی که طعم گس آهن آب دیده قمه را تا شاهرگ گردن و تارهای صوتی اش احساس کرده بود. همان جوانی که میگفت من اسم این کارم را دفاع از ناموس میگذارم!
علی خلیلی طلبه جوانی که برای دفاع از چند زن به کمکشان رفته بود و مضروب شده بود. همانی که ۱۹بیمارستان او را برای درمان قبول نکردند و بعد از سکته مغزی و در کما رفتن خداوند به او جانی دوباره داد تا ۲ سال دیگر چشم در چشم مردم شهر راه برود تا شاید کسی خجالت بکشد! اما....
ضاربان یا الان دیگر باید گفت قاتلانش آزاد اند و او بعد از ۲سال گرفتاری به فیض شهادت نایل شد.
حدود یک سال پیش در مسجد جامع ازگل بعد از نماز ظهر و عصر؛ «مشرق» گفت و گو و گپ و گفتی با علی خلیلی انجام داد که در ادامه می خوانید.
بسم الله الرحمن الرحیم
علی خلیلی هستم طلبه ی پایه ی چهار حوزه علمیه امام خمینی مشغول تحصیل هستم.
متولد سال هفتاد و یک
نیمه شعبان دو سال پیش بود به نظرم ساعت دوازده شب بود که قرار بود دو سه تا از بچه ها را به خانه هایشان برسانیم .خانه های انها خاک سفید بود و هیأت ما هم در نارمک بود. با موتور یکی از دوستان راهی خاک سفید شدیم بعد فلکه اول نه چهارراه سید الشهدا بود به نظرم، من شرح ما وقع یادم نیست چیزی که دوستان تعریف کردند را خدمتتان تعریف میکنم. دیدیم که پنج الی شش نفر دارند دو تا خانوم را اذیت می کنند.
شرح ماجرا یادم نیست بچه ها می گویند که داشتند به زور سوار ماشین شان می کردند، که ما رسیدیم. بچه هایی که همراه من بودند کوچک بودند و آن موقع سوم راهنمایی بودند. آنها ایستادند و من از موتور پیاده شدم و رفتم به آنها تذکر دادم ولی گلاویز شدیم و آن دو سه نفر که همراه من بودند آنها هم کتک خوردند و در این حین یه چاقو نمیدونم از پشت بود یا از جلو! نثار ما شد.
چاقو تو ناحیه گردن و نزدیک شاهرگم خورد. من همان جاافتادم.
آنهایی که چاقو زده بودند همگی فرار کردند. یکی از این دانش آموزهایی که همراه من بود موتور سواری بلد بود و دنبال آنها رفت. شماره پلاک آنها را برداشت.
من حدود نیم ساعتی تو خیابان افتاده بودم. بعداز نیم ساعت دو نفر از بچه های شمال شهر داشتند رد میشدند از آنجا ما را دیدند و سوار کردند و به اورژانس فلکه سوم تهرانپارس بردند.
من حدود ساعت دوازده و نیم به آنجا رسیدم. دکترها به دوستان ما گفتند، اگر تا نیم ساعت دیگه او را به یک بیمارستان مجهز نرسانید "جان به جان آفرین تسلیم میکند".
من را ساعت پنج عمل کردند. یعنی از ساعت دوازده و نیم تا پنج دنبال بیمارستان مجهز بودیم. بیست و شش تا بیمارستان پیگیری کردند. ولی هیچ کدام از بیمارستان ها ما را قبول نکردند به خاطر اینکه حالم وخیم بود. آخر ساعت پنج صبح بود که موفق شدیم در بیمارستان عرفان عمل کنیم. آنجا بود که زنده ماندیم. بعداز عمل هم تو کما بودم و بعد از یک هفته به هوش آمدم و به خاطر اینکه تمام خون بدنم خالی شده بود سکته مغزی کرده بودم.
وضعیت ضارب هم به خاطر اینکه شماره پلاک را برداشته بودند فردا ظهرش دستگیر شدند و به زندان رفتند.
خیلی وقت گذشت تا ما رفتیم دادگاه؛حدود چهار پنج ماهی شد فکر می کنم. بعد از آن هم سردار نقدی تشریف اوردند و یک وکیل گرفتند و خود ایشان بعضی از کارهای مارا پیگیری کردند.
در ادامه به دادگاه رفتیم و حدود سه سالی برای ضارب بریدند. ولی برای بقیه دوستان ضارب شصت - هفتاد ضربه شلاق بریدند.
الان همه آنها به قید وثیقه آزادند.
از مسئولین دکتر دستجردی تشریف اوردند و هزینه بیمارستان را حساب کردند.
از جانبازی ما هم دو سال گذشته ولی هنوز خبری از جانبازی نیست.
اگر بخواهید حقیقت را برای تان بگویم من این کار را "امر به معروف" نمیگذارم بلکه اسمش را دفاع از ناموس می گذارم. دفاع از ناموس مسلمان ها هم برای هر مسلمانی واجب است. من امر به معروف نکردم, دفاع از ناموس مسلمانها کردم.
در این حوادث و اتفاقات هیچکس پشت شما نخواهد ایستاد. هیچکس پشت آدم نیست فقط خدا هست که پشت شما میایستد. من در آن لحظه هم که با آنها درگیر شدم به هیچکس امید نداشتم فقط به عشق لبخند حضرت آقا جلو رفتم.
در بررسی هـائی کـه در سال 1970 از ماه شـد شکـافی به طول 160کـيلـومتر در ماه مـشـاهـده شـد. همينطور اثر جوش خوردگی نيز در سلسله کوههای ماه، و ادامه آن در اعماق ماه ديده شده است. برخی از محققين معتقدند که ماه شکافته شده بوده و دوباره جوش خورده بوده است.
****************************************
« خورشيد و ماه در تناسب هستند».
چه تناسبی ميان ماه و خورشيد وجود دارد؟
قطر خورشيد 1400000 کيلومتراست قطر ماه 3500 کيلومتر. فاصله خورشيد تا زمين 150000000 کيلومتر است. و يکی از فاصله های متوسط ماه تا زمين 375000 کيلومتر است.
تناسبی که مـيان آنها وجـود دارد اين است که: قطر خورشيد 400 بار از قطر ماه بزرگ تر است و 400 بار نيز از ماه دورتر است! به اين خاطر تقـريباً به يک اندازه به نظر می آيند و در خسوف کاملتقـريباً بر هم منطبق می شوند.
قصاص یکی از احکام کیفری در اسلام است که قرآن آن را مایه حیات جامعه می داند. تشریع حکم قصاص برای جلوگیری از انتقام های کور و دور از عدالت، همچنین برای جلوگیری از جرأت یافتن جنایت کاران در قتل یا ضرب و جرح شهروندان، وضع شده است. حیات اجتماعی سالم در گرو وجود امنیت و آسایش عمومی و رعایت حقوق و تکالیف متقابل است و آسایش عمومی، در گرو حفظ اصول و ارکان یک حیات اجتماعی است. و حکم قصاص برای محافظت رکن مهم جامعه، یعنی جان افراد، در برابر جنایت کاران وضع شده است.
جهت مشاهده ی پاسخ تفصیلی به این مطلب بر روی ادامه مطلب کلیک نمایید.
سابقه دین اسلام در سرزمین ايران به عصر حیات «پیامبر اکرم(ص)» و نامه آن حضرت به «خسرو پرویز» شاه ایران برمیگردد؛ و ورود رسمی این دین به این سرزمین، به سال 16 هجري و در زمان حکومت «عمر بن خطاب» خليفه دوم.
اما سؤال اساسي اين است که به رغم ورود اسلام به ايران در دوره خلفا و همچنين به رغم آنکه ايرانيان قرون اوليه، اکثراً جزو اهل سنت بودند، چگونه شد که هم اينک شاهد اکثريت ايرانيان شيعي هستيم؟
به نوشته نویسنده وبلاگ وبلاگ انرژی هسته ای در این مطلب بحث کلامي مطرح نيست. بلکه از دیدگاه "جامعهشناسي تاريخي" بررسی میکنیم که چه تحولاتی باعث شد که اکثر ایرانیان، شيعه شوند.
خداوند درفرشتگان تنها عقل را قرار داد و شهوت را از آن ها گرفت،در حيوانات شهوت قرار داد ونيروي عقل را از آن ها گرفت و چون انسان اشرف مخلوقاتش بود در وجود او هم شهوت قرار داد وهم عقل.......اگر انسان عقل را كنار بگذارد وتنها از شهوتش پيروي كند از حيوانات هم پست تر ميشود واگر از عقلش پيروي كند از فرشتگان مقامش بالاتر ميرود چرا كه او اشرف مخلوقات است.....
این حرف را باید با اصطلاح (نوک زبانی) و نازک و کم حجم تلفظ کرد.
یعنی در حالی که نوک زبان با دندانهای جلو در آرواره ی بالا تماس دارد ، هوا را به بیرون دمید (فشار نوک زبان بر دندان ها زیاد نباشد).
حرف «ث» بدون اینکه صدا ی سوت شنیده شود تلفظ میگردد.
حرف «ح»:
حرفحاء با گرفتگی خاصی در حلق تلفظ می شود مانند کسی که بخواهد تخمه ای را که در حلق گیر کرده ، با فشار هوا خارج کند.
حرف «ذ» :
حرف ذال همانند ثاء از نوک زبان و دندان های بالا و با صدای نازک و کم حجم تلفظ میگردد. (دقت کنید که فشار نوک زبان بر دندان ها زیاد نباشد.)
حرف «ص» :
همانند سین تلفظ میشود ؛ فقط به همراه آن صدا پر حجم و درشت میگردد. (تاکید می شود که هنگام تلفظ این حرف نبا ید صدای سوت شدید شنیده شود)
حرف «ض» :
این حرف از تماس کنا ره ی زبان با دندانهای آسیای بالا (از هر طرفی که مقدور باشد) با صدای پر حجم و درشت تلفظ میشود.
حرف «ط» :
این حرف مانند «ت» تلفظ میشئد با این تفاوت که صدا ی آن درشت و پر حجم می باشد. این حرف قوی ترین حرف زبان عربی است.
حرف «ظ» :
این حرف دقیقا مثل حرف «ذال» تلفظ میشود با این تفا وت که صدا در تلفظ این حرف درشت و پر حجم میگردد . باید دقت کرد که هوا با فشار زیاد در مخرج دمیده نشود.
حرف «ع» :
این حرف از میان حلق و به صورت نرم ادا می شود و گویی صدا کش می آید. دقت کنید که مفخم و پر حجم ادا نشود.
حرف «غ» :
این حرف از همان محل تلفظ حرف «خ» یعنی از ناحیه ی حلق تلفظ شده ولی صدا ی آن نرم و کشیده و دنباله دار است و حالت خراش و خشونت حرف «خ» را ندارد.
حرف «و» :
در ادای آن باید لب ها به حالت غنچه درآورده و صدا ی «و» از میان دو لب خارج شود . مانند حرف w در انگلیسی.
بر گرفته از : کتاب حلیة القرآن جلد اول (چاپ بهار ۱۳۷۷ چاپ هفتم)
گوشه اي دیگر از جنايت هاي پيروان عبدالوهاب+پیشینه این فرقه ضاله
اشاره
پايه هاي سست وهابيت بنا نهاده شده تا بنيادهاي استوار اعتقادي اسلام را ريشه کن سازد؛ گوه اين ادعا آن است که مقتولان به دست وهابيون، تنها مسلماناني موحد هستند که به يگانگي حق شهادت مي دهند و محمد (ص) را پيامبر او مي دانند و فقط به اين گناه کشته مي شوند که به مذهب اختراعي محمد بن عبدالوهاب تن نداده اند. اين شيوه ي تندروهايي به ظاهر مسلمان است که در برابر جنايت هاي صهيونيست ها در فلسطين و لبنان سکوت اختيار کرده اند و در عوض مسلمانان را به جرم زيارت قبر پيامبر اسلام (ص) و توسل به اهل بيتش سر از تن جدا مي کنند. قتل، غارت، هتک حرمت و شرارت هاي اين فرقه ضاله سال هاست سايه به سايه مسلمانان را تعقيب مي کند و با حمايت آل سعود، در جهان ريشه مي دواند. نوشتار زير نيم نگاهي است به گوشه اي از جنايت هاي اين فرقه در قبال مسلمين و به ويژه شيعيان؛
مسلک وهابيت را محمد بن عبدالوهاب نجدي (متوفي 1206 ق) پديد آورد؛ اما به قطع مي توان ادعا کرد که اساس اعتقاد وهابيون را آرا و افکار ابن تيميه تشکيل مي دهد. ابن تيميه نيز، تحت تأثير احاديثي از احمد حنبل، پيشواي حنابله (متوفي 241ق) اعتقادات خود را شکل داده و از پيروان مذهب حنبلي به شمار مي آيد.
به هر تقدير محمد بن عبدالوهاب در برخي اعتقادات خويش با ابن تيميه مشترک بود؛ از جمله اين که عموم مسلمين را کافر و مشرک مي پنداشت و همه بلاد اسلامي حتي مکه و مدينه را که به تصرف وهابيون در نيامده بود، دارالکفر مي ناميد. همچنين جنگ با مسلمانان و اشغال اماکن مقدس و تخريب شعائر اسلامي را بر پيروان خود واجب مي دانست. اين اعتقادات او پايه گذار جنايت هاي کنوني وهابيت در جهان است.
افزون بر اين، محمد بن عبدالوهاب به شدت مردم را از زيارت قبر پيامبر (ص) منع مي کرد؛ به طوري که نقل شده: گروهي از مردم احساء به زيارت قبر پيامبر (ص) رفتند. وقتي شيخ ممد از اين امر آگاه شد و نيز شنيد که محل عبور آن ها از درعيه (مقر محمد بن عبدالوهاب ) است، دستور داد ريش زائران احسايي را بتراشند و در فاصله درعيه تا احساء آن را وارونه سوار بر مرکب ها کنند!
محمد بن عبدالوهاب همچنين از فرستادن صلوات بر پيغمبر، نهي مي کرد، از شنيدن آن بسيار ناراحت مي شد و صلوات فرستنده را به شديد ترين وجه مجازات مي کرد، تا جايي که يک بار به دستور او مؤذن نابينايي را که صوت خوشي داشت، به جرم صلوات بر پيامبر (ص) به قتل رساندند..............................
جهت مشاهده ي متن كامل بر روي ادامه مطلب كليك نماييد.
در اين پست انشاي نمازي با موضوع "نماز ايين بندگي"براي دوستان علاقه مند آماده كرده ايم كه ميتوانيد آن را از پايگاه اينترنتي شيعه از لينك زير در يافت نماييد.
روزی رضا شاه با تمام کوتَه فکری اش ، فرمان کشف حجاب را در جامعه صادر کرد که زنان برای حفظ چادر و حجاب خود ، خانه نشینی را به بیرون رفتن ترجیح دادند و با تمام وجود از ارزش خود حفاظت و مقاومت کردند . . .
اما اکنون افسوس ؛ نه به خاطر میل باطنی و علاقه ، بلکه به خاطر جو فرهنگی تحمیل شده از طرف غرب از طریق ماهواره ، اینترنت و . . . بی حجابی را به حجاب ترجیج می دهند و موجب هزاران فساد در جامعه می شوند و ارزش خود را به کل ، نابود می کنند . . .
خودتان آمار های طلاق سال های 1314 را با الآن مقایسه کنید و حتما خواهید دید که چطور درصد طلاق در جامعه افزایش یافته است ؛ که بیشترین درصد آن ریشه در بدحجابی دارد . . .
ببین دشمنان ایران اسلامی بی حجابی تو را چگونه تعبیر می کنند : مارتین ایندیک محقق آمریکایی و یکی از مقامات بلند پایه آمریکایی:
«هر زن محجبه در کوی و برزن ایران ، به منزله پرچم جمهوری اسلامی است لذا ما برای براندازی این نظام باید این حجاب را سست کنیم .
دیگر وقت آن نیست که دانشجویان را به خیابان ها بکشانیم، بلکه باید حجاب را از سر زنان برداشت و از این طریق می توان نظام اسلامی ایران را نابود کرد. »
صد افسوس که ما در خواب غفلت هستیم و دشمن در حال طراحی طرحی جدید برای ضربه زدن به اسلام و این حکومت اسلامی است . . .
بنده واقعا تعجب می کنم که چطور کسانی حاضر می شوند برای دریافت چندین لایک بی ارزش ، ارزش خود را زیر پا گذاشته و شخصیت خود را به صورت عمومی نابود سازند . . .
خواهر من بیا و خود را در بازار مردان هوسران رایگان نفروش چرا که ارزش تو بیشتر از هر چیزی است
پ . ن :باید حرکت زنان 17 دی 1314 را نوعی حماسه تلقی کرد که در دفاع از اسلام و ارزش خود به صورت خودجوش با تمام وجود مقاومت کردند . . .
از این به بعد مطالب بیشتری در حوزه حجاب و عفاف نوشته خواهد شد . .
همراه دایی سعید برای گرفتن شام به فاو رفتیم. موقع برگشتن، دشمن دیوانه وار منطقه رو زیر آتش گرفت. به پایگاه موشکی که رسیدیم بچه ها رو برای گرفتن غذا صدا زدم.
بین سنگر محمود و گروهان بهشتی ایستادم و گفتم: «بیایید بیرون عمو صدام داره بلیت بهشت پخش میکنه».
محمود و مهدی کنار سنگر خودشون نشسته بودند و به کارهای من میخندیدند. همه با قابلمه دور ماشین ایستاده بودند.
بالای باربند رفتم و با صدای بلند فریاد زدم: «اگر با کشته شدن من، پایگاه موشکی پا بر جا میماند، پس ای خمپاره ها مرا دریابید!»
در همین لحظه یه خمپاره ۱۲۰ زوزه کشان در کنار ما منفجر شد! همگی خوابیدند. من هم از روی باربند خودم رو به کف جاده پرت کردم. بلند شدم خودم رو تکاندم و گفتم: «آهای صدامِ الاغِ زبون نفهم! شوخی هم سرت نمیشه؟ شوخی کردم بی پدر مادر!»
۵ شباهت مهم خوارج و وهابیهای تکفیری/ پیشبینی پیامبر(ص) درباره ظهور وهابیت
مصاحبه ای با «علی اصغر رضوانی» استاد مرکز تخصصی مهدویت حوزه علمیه قم و نویسنده کتابهای مختلف درباره وهابیت و سلفیگری مانند «وهابیت در ترازوی نقد»، «رفتار وهابیان با مسلمانان»، «خدای مجسم وهابیان»، «ابن تیمیه از دیدگاه اهل سنت»، «پرهیز از اندیشههای تکفیری»، «زیارت پیامبر و اولیاء» و «عقل از منظر وهابیان» انجام دادیم
امام عصر عليه السلام به خواست خداوند متعال ولي نعمت همهي مخلوقات هستند و بيشترين حق را بر همه دارند ايشان فراگيرترين ، پايهاي ترين ، فراوانترين و باكيفيتترين وعظيمترين نعمتي هستند كه خداوند نصيب ما فرموده است . لذا بايد طبيعتاً ذكري كه از ايشان به ميان مي آيد نيز فراوانتر ، شديد و غليظتر و با انواع بيشتري تحقق يابد وگرنه ايشان غريب ميمانند .
اگر نفس ميكشيم ، اگر درد نداريم ، اگر خير و بركت در زندگيمان ميبينيم و احساس آسايش ميكنيم بايد حواسمان باشد كه اين نعمتها از كدام وجود نشأت گرفته و از كجا اين آبشار نعمت به سوي ما سرازير گشته است .
آيا تا به حال شده به خاطر نعمتهايي كه داريم و سختيها و بلاهايي كه نداريم بگوييم يا صاحب الزمان از شما ممنونيم ؟
آيا در مقابل بيمار نبودن و فرزند سالم داشتن و در شرايط مطلوب به سر بردن شكر ولي نعمتان را به جاي آوردهايم ؟
به راستي اگر در مقابل اين همه نعمت از يادآوري و ذكر اماممان سر باز زنيم آيا به غربت او راضي نشدهايم و در برابر او مسؤول نيستيم ؟
امام زمان عليه السلام به اين معنا از غربت نيز در محاق غريبي به سر مي برند . اگر پدري كه با فرزندانش ارتباط قوي دارد و خانوادهاش به او علاقهمند هستند ، به سفري طولاني برود ، به راستي چه حالتي براي آن خانواده متصور خواهد بود ؟ به هر مناسبتي در خانه از او يادي به ميان ميآيد ، اهل خانه به دنبال بهانه مي گردند تا خاطرات او را يادآوري كنند و جاي او را خالي نمايند . هنگامي كه تماس مي گيرد همه براي سخن گفتن با او مشتاقند و اگر چند وقتي خبري از او نشود به هر وسيلهاي شده براي خبرگرفتن از او و دربارهي او تلاش ميكنند عكس او ، وسايل او و حتي جاهايي كه در خانه يا بيرون آن حضور داشته دائماً مورد توجه خانوادهي اوست حالا اگر اينها بدانند كه اين سفر نه يك سفر معمولي كه نوعي زنداني شدن است ، قطعاً سختيها و ناملايماتي كه به دوش خواهند كشيد فراوانتر است . طبعاً بيشتر براي پدرشان غصه ميخورند و به همه براي خلاصي او التماس دعا مي گويند و هنگامي كه با خداوند ارتباط برقرار مي كنند نخستين و مهمترين خواستهشان آزادي پدر است . و چه بسا حاضرند از بسياري از نيازهاي ديگرشان چشم بپوشند تا پدرشان آزاد شود و شايد هم همهي خواستههاي ديگرشان يادشان برود و كانون توجهشان به خلاصي پدر معطوف شود . اين همه به خاطر علاقه و پيوندي است كه ميان آن خانواده و پدرشان برقرار است ، و اين محبت باعث مي شود گرفتاري او را تاب نياورند ، و در يك كلام فكر و ذكرشان پدرشان شود .
حال مگر ما ندانستهايم كه امام زمان عليه السلام پدر شفيق و مونس رفيق و برادر همزاد و مادر مهرورز است ؟ و مگر نميدانيم اين پدر ما زنداني غيبت است و درد گمراهي و نافرماني انسانها شكنجهاش ميدهد ؟
به خود باز گرديم و ببينيم كه آيا همين حالاتي را كه طبيعتاً فرزندان يك خانواده نسبت به پدر سفر كردهي خود دارند ، ما نيز دربراه ي امام زمانمان داريم ؟
مسلماً ساده انگاري است اگر ياد كرد مختصري را كه نيمهي شعبان هر سال از آن حضرت در سطح جامعه صورت مي گيرد ، از ميان برندهي غربت ايشان بدانيم . شأن ، منزلت ، بلندايي ، عظمت و لطف و عطوفت امام عصر عليه السلام به ما آن قدر است كه اگر هر ثانيه يادآور ايشان باشيم باز هم به غربت آن عزيز پايان ندادهايم . چرا كه يادآوريهاي مختصر از آن حضرت مسلماً كيفيت ، و زمينههاي چند گونه را آن گونه كه مناسب شأن ايشان است دارا نيست . پس لااقل بياييم مايي كه داعيهدار محبت آن عزيز هستيم قدري از غفلت و بيتوجهي نسبت به او به در آييم تا همان وضعيتي را كه فرزندان دور افتاده از پدري نسبت به او دارند در ما هم ايجاد شود .
چه كنيم ؟
خاتمهي كلام را سخناني زيبا از مرحوم صاحب مكيال المكارم در زمينهي غربت امام عصرعليه السلام قرار مي دهيم به اين آرزو كه خدا كند روز ظهور شرمنده از نامردي نسبت به اماممان نباشيم .
و اگر از اهل غفلت و اعراض از آن سرور باشي . جاي تاسف است. خداي عزوجل فرمود:« و هر كس از ياد من دوري كند همانا براي او زندگي تنگي خواهد بود و روز قيامت او را نابينا محشور خواهيم ساخت ..» كدام سختي و تنگي از تاريكي غفلت و ناداني بدتر است و كدام حسرت از كوري روز قيامت بزرگتر ؟ و كدامين بيم و وحشت از آن پشيماني زشتتر و كوبندهتر است ؟ چه مصيبت بزرگ و دردناكي ! پس شتاب كن ، بشتاب براي خلاصي خودت و آزادي گردنت . و اين حاصل نميگردد مگر با ياد مولايت ،تا در دنيا و آخرت دستت را بگيرد.( مكيال المكارم ،ج2 ، ص 309).
توی یه موزه معروف سنگ های مرمر کف پوش شده بود , مجسمه بسیار زیبای مرمرینی به نمایش گذاشته شده بودند که مردم از راه های دور و نزدیک واسه دیدنش به اونجا می اومدن . و کسی نبود که اونو ببینه و لب به تحسین باز نکنه ! یه شب سنگ مرمری که کف پوش اون سالن بود ؛ با مجسمه شروع به حرف زدن کرد و گفت : " این ؛ منصفانه نیست ! چرا همه پا روی من می ذارن تا تو رو تحسین کنن ؟! مگه یادت نیست ؟! ما هر دومون توی یه معدن بودیم , مگه نه ؟ این عادلانه نیست ! من خیلی شاکیم ! " مجسمه لبخندی زد و آروم گفت: " یادته روزی که مجسمه ساز خواست روت کار کنه , چقدر سرسختی و مقاومت کردی ؟ " سنگ پاسخ داد : " آره ؛ آخه ابزارش به من آسیب میرسوند . " آخه گمون کردم می خواد آزارم بده. آخه تحمل اون همه درد و رنج رو نداشتم . " و مجسمه با همون آرامش و لبخند ملیح ادامه داد که: " ولی من فکر کردم که به طور حتم می خواد ازم چیز بی نظیری بسازه . به طور حتم بناست به یه شاهکار تبدیل بشم . به طور حتم در پی این رنج ؛ گنجی هست . پس بهش گفتم : " هرچی میخوای ضربه بزن ؛ بتراش و صیقل بده ! " و درد کارهاش و لطمه هائی رو که ابزارش به من می زدن رو به جون خریدم . و هر چی بیشتر می شدن ؛ بیشتر تاب می آوردم تا زیباتر بشم ! پس امروز نمی تونی دیگران رو سرزنش کنی که چرا روی تو پا میذارن و بی توجه عبور می کنن آره عزیز دلم ! رنج و سختی ها هدایای خالق مهربون هستیه به من و تو . و ... یادمون باشه قراره اون قدر خوشگل بشیم که خودمون هم نمی تونیم از الان باور و تصور کنیم . پس بیا ازین به بعد به هر مسئله و مشکلی سلام کنیم و بگیم : خوش اومدی و از خودمون بپرسیم : " این بار اون لطیف بزرگ چه موهبت و هدیه ای برامون فرستاده ؟ "
با انجام اين ترفند سرعت اينترنت شما تا حدود 115 كيلوبايت افزايش مي يابد .
ابتدا روي آيكن My Computer راست كليك كنيد (يا وارد My Computer شده و بر روي فضاي خالي راست كليك كنيد) سپس از منوي باز شده Properties را انتخاب كرده و در پنجره باز شده تب Hard ware را انتخاب كنيد و سپس بر روي دكمه Device manager كليك كنيد.
در پنجره جديد كه باز مي شود شاخه Modems را باز كرده و سپس درون اين شاخه بر روي نام مودم خود راست كليك كرده و گزينهProperties را انتخاب كنيد.
در پنجره جديد تب Advanced را انتخاب كنيد ,در اين تب درون كادر اول يعني Extra initialization commands عبارت at&fx را وارد كرده و Ok كنيد. از اين پس هر بار كه به اينترنت متصل مي شويد سرعت كانكشن شما افزايش قابل توجهي مي يابد. براي مشاهده مي توانيد پس از اتصال بر روی كامپيوتر كوچك پايين صفحه كليك كنيد و speed را ببينيد.
ما ایمان داریم که خداوند مالک، حاکم و برنامه ریز و اداره کننده نظامی است که خودش خلق کرده است. همه چیز فقط از آن خداست و فقط توسط خداوند اداره می شود. خداوند بسیار زیبا اداره می کند. در این نظامی که خدا طراحی و اداره می کند، برنامهاي عقلاني براي سوق دادن و رساندن هر موجودی به کمالش دارد. خدا در قالب این برنامه هر چیز را در جایگاهی قرار داده که آن جایگاه، اَقومِ جایگاهها و بهترین موقعیت برای آن شیء است. و اشیاء و اشخاص با قرار داده شدن در این جایگاهها به بهترین وجه ممکن به سوی رشد و کمال حرکت داده میشوند. این جایگاهها حقیقتاً در نظام عالم وجود دارند، تمام آیات قرآن نیز حاکی از این مطلب بوده و بلکه دعوتکننده به این مهم میباشند؛ لذا خداوند میفرماید: «إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ يَهْدي لِلَّتي هِيَ أَقْوَمُ». از اين منظر كه بنگريم نظام الهي بر رحمت، فضل و عدل استوار است؛ يعني هر شيء در مناسبترين شرايط مخصوص به خودش در نظام عالم قرار داده شده است. انسان مختار، باید جایگاهی را که خداوند در عالم برایش در نظر گرفته است بشناسد، سعی کند بر آن مستقر شود، و صادرههایش را نيز در جایگاههایی که از او خواسته شده قرار دهد؛ یعنی افکار و امیال و صفات و اعمالش را آنطور که خدا خواسته انجام دهد تا آنها در جایگاههای خواسته شده قرار گیرند. پس خدا بنا ندارد که شر، بدی و یا آسیبی به کسی یا چیزی برسد حتی کوچکترین موجود! بلکه بنای خدا در این نظام بر خیر است؛ خداوند همه را از روی خیر و به خاطر خیر خلق کرده است. در آیات متعددی خداوند می فرماید که «يُريدُ اللّهُ بِکُمُ الْيُسْرَ وَ لا يُريدُ بِکُمُ الْعُسْر»؛ خداوند اراده دارد که انسانها و سایر مخلوقات را از مسیر یُسر؛ مسیری توأم با آرامش، امنیت و شادمانی و در یک کلام مسیری بهشت گونه به سمت خویش رجعت دهد و آنها را تعلیم و تربیت کرده به کمال برساند. این کلیت حاکم بر نظام خداوندی است، همه هستی غرق در رحمت خداوند هست؛ «وَ رَحْمَتي وَسِعَتْ کُلَّ شَيْءٍ». اما وقتی در واقعیت های نظام خداوندی دقیق می شویم، بخصوص در دنیا شاهد آن هستیم که به زعم ما معضلات، تناقضاتی بروز می کند و شرهایی عارض برخی انسان ها می شود! عده ای بیمار به دنیا می آیند، عده ای سالم هستند اما در خلال زندگی دچار آسیب و یا حتی بیماری های لاعلاج می شوند، اما عده ای دیگر شاید رها از این نوع ماجراها باشند، این قضیه چطور قابل فهم و تبیین است؟
- هر بدی که عارض انسان می شود از شیطان است و خداوند انسان را از چنگال ابلیس نجات می دهد
بنای خدواندی بر رحمت، خیر و یُسر است. همین خداوند وقتی طبقات مختلف موجودات را خلق می کند، برای دسته جاتی از آنها به لحاظ ابعاد و مقدوراتی که دارند، اختیار قائل می شود، آنها مخیر هستند که نوع حرکتشان در مسیر بسوی خداوند را خود انتخاب کنند، از مسیر امنیت و یا از مسیر عذاب! به لحاظ رفتارهایی که این موجودات دارند در خلال این مسیر وظایف، تعاملات و رفتارهایشان در ارتباط با سایر موجودات تعریف می شود. یکی از این موجودات ابلیس(لع) است که به لحاظ سابقه درخشانی که داشت خداوند موقعیت های عالی، قدرت و توانهایی در حد ملائک مقرب به وی عطا کرد، دست و بال ابلیس در محدوده آسمانها و زمین بسیار باز بود. وقتی که ابلیس نافرمانی کرد و از درگاه الهی اخراج شد، از برخی موقعیتها، توانها و علومی که برایش باقی مانده بود علیه بنی آدم استفاده کرد. در آیات متعددی خداوند ابلیس و ابلیسیان را دشمن آشکار انسان معرفی می کند و انسان را به این موضوع توجه می دهد؛ «إِنَّ الشَّيْطانَ لَکُم عَدُوٌّ مُبينٌ». در برخی امور مثبتی که خداوند بر انسانها جریان می دهد، شیاطین به لحاظ موقعیتی که دارند دخل و تصرف می کنند و آنها را تا حدی تغییر می دهند که انسان را از خداوند نا امید کرده و به مذلت گمراهی و کفر بکشانند. اما خداوند مومنین را در این ماجرا ولایت می کند، حتی اگر شیاطین بتوانند خللی در زندگی انسان وارد کنند، خداوند آن فرد را در چنگال ابلیس رها نمی کند، بلکه این ماجرا را به بهترین شکل راستا می دهد، و اگر انسان ایمانش به خدا را حفظ کند، منظر و نوع نگاهش به ماجرا خدایی باشد، نعمات زیادی در دنیا و آخرت بر آن فرد جاری می کند. و این شاید مهمترین وظیفه هر انسان در خلال حوادث و بیماری ها و ... است.
- ما باید شیعه اهل بیت(ع) باشیم و به ایشان پناه ببریم
از طرف دیگر وقتی به سیره اهل بیت(ع) و شاگردان ایشان یعنی انبیاء و رسل(ع) می نگریم، حوادث گوناگون، سختی ها، اذیت و آزارهای بیشماری بر این بزرگواران وارد شد. شاید سختترین این ماجراها، عاشورا باشد. خب من و شمایی که شیعه هستیم، باید متوجه نوع بیان و رفتار اهل بیت(ع) در این نوع ماجرا باشیم، همان منظرها، ایمانیات و رفتارها را دنبال کنیم. در خلال آن سختی ها و آسیب ها فقط به خدا توجه کنیم، نه به وسوسه های ابلیس که محصولش غم و اندوه و ناسزاگویی و ... باشد. در ماجرای فراق یوسف(ع)، یعقوب(ع) 40 سال درد داشت و منتظر بود، منتظری که تمام توجهش به خدا بود، و خداوند تمام این 40 سال رفتار یعقوب(ع) را در دو واژه خلاصه می کند؛ «صبرٌ جمیل». چقدر زیباست که انسان در این طور صحنه ها خودش را گم نکند، صاحبش را گم نکند، همچون بچه ای که وقتی کسی او را اذیت می کند، به دامان پر مهر و محبت مادر پناه می برد، انسان نیز به خدا پناه ببرد، به اهل بیت(ع) پناه ببرد، اتصالش را بیشتر کند!
توکل به خدا میکنیم و چند کلامی را درباره معرفت امام زمان(عج) خدمت دوستان مطرح میکنیم. در احادیث اهل بیت عصمت و طهارت(ع) معرفت امام زمان بزرگ شمرده شده است. ما به معرفت امام زمان بسیار دعوت شده ایم. در حدیثی نقل شده است که من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتتا جاهلیا1 کسی که بمیرد و به امام زمان خودش معرفت نداشته باشد به مرگ جاهلی از دنیا رفته است. خب این واژة "معرفت" که در این حدیث مطرح گردیده، چه معنایی دارد، در این حدیث معرفت به چه معنا است که اگر آن را داشته باشیم، رستگاریم و اگر آن را نداشته باشیم و فوت کنیم، به مرگ جاهلی از دنیا رفته ایم. در حدیث دیگری در باره حضرت زهرا(س) اینطور داریم: من عرف فاطمه حق معرفتها فقد ادرک لیله القدر2 کسی که نسبت به حضرت فاطمه(س) معرفت داشته باشد، آنطور که حق معرفت او است، چنین فردی شب قدر را درک کرده است.
یعنی به نظر میرسد که در این حدیث معنای واژة "معرفت" با معنای واژة "درک"، یکی گرفته شده است. آیا واقعا همین طور است؟ در سوره نمل آیه 93، خداوند به سید ما رسول الله(ص) میفرماید وَ قُلِ الْحَمْدُ لِلّهِ یا رسول الله حمد خدا را بجا بیاور، زیرا سَیُریکُمْ آیاتِهِ فَتَعْرِفُونَها3 ما به زودی آیات را به شما نشان میدهیم تا نسبت به آنها معرفت پیدا کنید. این آیه از "آیات المهدی" است، یعنی یکی از آیاتی است که مربوط به حوالی ظهور امام زمان است. خداوند این موضوع را ـ یعنی اینکه آیات را به صورتی به انسان نشان دهد که انسان نسبت به آنها معرفت پیدا کند ـ آنقدر عظیم شمرده که قبل از مطرح کردن این نعمت، میفرماید: ابتدا حمد خدا را بجا بیاور. انسان با خود میاندیشد که خداوند در قرآن نعمات بسیاری را مطرح میکند ولی به ازای هر نعمتی نمیفرماید حمد بجا بیاور. و از خود سئوال میکند: مگر موضوع مطروحه در این آیه چیست که خداوند قبل از مطرح نمودن آن، میفرماید: ابتدا حمد خدا را بجا بیاور؟! مشابه این رفتار را ما در سوره حمد داریم. میگوئیم بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ ـ الْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمینَ کلام را با حمد خدا شروع میکنیم و جالب است! در انتهای سوره هم صحبت از نعمات و آن هم بهترین نعمات است. یعنی آن نعماتی که "اهل صراط المستقیم" واجد آن هستند. اگر این مطلب در سوره حمد مطرح است یعنی "باب" آن به روی مردم باز شده است، لذا ما در ابتدای سورة حمد، حمد خدا را بجا میآوریم. خب، سراغ مطلب مد نظرمان بیاییم. عرض میکردیم: این "معرفت" چیست؟ چرا خداوند اینقدر برای آن قیمت قائل است. در احادیث فراوانی نقل میشود که: من عرف نفسه فقد عرف ربه4 و این حدیث با واژهها و یا با حروف مختلفی نقل شده است. یعنی اگر انسان نسبت به "خودش" معرفت پیدا کند، نسبت به "ربّ خود" نیز معرفت پیدا کرده است. این معرفت چیست که اگر انسان نسبت به خودش داشته باشد، همان زمان نسبت به رب خود هم دارد....
شما به هر میزان نسبت به خودتان معرفت داشته باشید، به همان میزان نسبت به رب خودتان هم معرفت دارید. انسان با خود میگوید: این معرفت چیست که در آن حدیث گفته شد: من عرف فاطمه حق معرفتها فقد ادرک لیله القدر کسی که نسبت به حضرت زهرا(س) معرفت داشته باشد آنطور که حق معرفت است، شب قدر را درک کرده است. نه اینکه "بعداً درک میکند"، بلکه میفرماید: "درک کرده است".
در این دو حدیث دقت کنید. در این دو حدیث، "معرفت با محصول توأم است". معرفت، راه رسیدن به محصول نیست بلکه با محصول "توأم" است، لذا ما باید معرفت را مرحله به مرحله تعریف کنیم و کامل کنیم تا به آنجایی برسیم که "معرفت" با "محصول" یکی شود در آن زمان میتوان گفت که معنای معرفت به معنای واقعی آن رسیده و یا به معنای حقیقی آن نزدیک شده است. یکبار دیگر در این دو حدیث دقت بفرمائید، در حدیث اول گفته میشود من عرف فاطمه حق معرفتها فقد ادرک لیله القدر کسی که نسبت به حضرت فاطمه زهرا(س) معرفت داشته باشد آنطور که حق معرفت ایشان است، او شب قدر را درک کرده است. به هر میزان شما معرفتتان نسبت به حضرت زهرا(س) بیشتر شود، درک شما از شب قدر بیشتر است. در این حدیث، معرفت با محصول یکی است و جدا نیست. و در حدیث دوم میفرماید: من عرف نفس فقد عرف ربهکسی که خودش را بشناسد و به خودش معرفت پیدا کند، به رب خودش معرفت پیدا میکند. در این حدیث نیز معرفت با محصول، یکی است. پس ببینید! ما باید به این حد از تعریف معرفت برسیم یعنی تا آن حد که معرفت با محصول توأم میشود. ما میخواهیم با توجه به آیات قرآن برای واژة معرفت، معانی مختلفی را مطرح کنیم و پیش برویم تا به معنایی برسیم که با توجه به آن، معرفت با محصول توأم باشد. وقتی به آن تعریف رسیدیم، شما از آنجا سراغ معنای حدیث من مات و لم یعرف امام زمانهی ماتمیتتا جاهلیا ـ اگر کسی بمیرد و نسبت به امام زمانش معرفت نداشته باشد او به مرگ جاهلی از دنیا رفته ـ و یا آیة 93 سوره نمل یعنی وَ قُلِ الْحَمْدُ لِلّهِ سَیُریکُمْ آیاتِهِ فَتَعْرِفُونَها بیایید. خداوند بدون دلیل آیات را مطرح نمیکند. اگر آیات و یا به عبارت دیگر ماجراهای بسیار عظیم و عجیب حوالی ظهور را جاری میکند، به خاطر "عرفان" و به خاطر "معرفت" است. پس "معرفت" باید یک موضوع بسیار قیمتی باشد. بله، اگر قرار باشد که مردم در حوادث قبل از ظهور، "امام زمانی" نشوند، خب پس دیگر آن حوادث به چه درد میخورد؟! پس می توان نتیجه گرفت که این معرفت، در حوالی ظهور، باید با محصول توأم باشد. ما تا اینجای کلام به "طرح مسأله" دربارة معرفت پرداختیم. اکنون میخواهیم این مسأله را حل کنیم. سئوال این است که آیا معرفت به معنای علم است؟
روز 22 بهمن 57 نیز روز نجات ملت ایران از چنگال طاغوتیان زمان، روز آشکار شدن نعمت بزرگ الهی; یعنی، استقلال و آزادی بود.
این مسلم است که هر ملتی تا از وابستگی ها نجات پیدا نکند و از چنگال اسارت و استثمار آزاد نشود، نمی تواند نبوغ و استعداد خود را آشکار سازد و در راه «الله » که راه مبارزه با هر گونه شرک و ظلم و بیدادگری است، گام نهد.
یادآوری 22 بهمن
یادآوری یوم الله 22 بهمن; یعنی، یادآوری رشادت ها و فداکاری ها و شهادت طلبی های ملتی منسجم و خداجوی و پیرو ولایت و رهبری که با ایثار خون خود ثابت کرد که «خون بر شمشیر و حق بر باطل پیروز است.» یادآوری 22 بهمن; یعنی، یادآوری تجلی حکومت الله در روی زمین، روزی که برنده ترین سلاح معنوی; یعنی، ایمان، پیروزی آفرید.
روزی که کلمه توحید در وحدت کلمه به دست آمد و در نتیجه اعتصام به «حبل الله » رژیم ستمشاهی دوهزار و پانصد ساله طاغوتیان به زباله دانی تاریخ سپرده شد و ثابت کرد آوای «الله اکبر» از رگبار «مسلسل » قوی تر و نیرومندتر است.
22 بهمن به ما آموخت که در مبارزه با دشمنان اسلام، فقط باید بر خدا تکیه داشت گرچه دست از سلاح تهی باشد. و وابستگی به شرق و غرب هرچند به سلاح های مدرن مجهز باشند، در برابر نیروی هماهنگ مردمی که با سلاح ایمان مبارزه می کنند، بی اثر است.
تداوم 22 بهمن
تداوم پیروزی ها، حاصل تداوم رمزهای پیروزی است. زیرا هرگز خداوند متعال نعمتی را که به قومی عطا فرمود، از آن ها باز پس نمی گیرد، مگر آن ها خود از نگهداری آن دست بر دارند.
«... ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم...» ;
«خداوند سرنوشت هیچ قوم (و ملتی) را تغییر نمی دهد، مگر آن که آنان آنچه را در خودشان است، تغییر دهند.»
«ان الله لم یک مغیرا نعمة انعمها علی قوم حتی یغیروا ما بانفسهم ...» ;
«خداوند هیچ نعمتی را که به گروهی داده، تغییر نمی دهد، جز آن که آن ها خودشان را تغییر دهند.»
پیروزی شکوهمند 22 بهمن 57، حاصل عوامل بسیاری است که مهم ترین آن ها عبارتند از:
1- ایمان به خداوند متعال
2- رهبری روحانی متقی و فقیه آگاه; امام خمینی رحمه الله
3- اتحاد و همبستگی همه، اقشار ملت.
4- استقامت و پایداری در راه خدا، تحمل مشکلات و ... بر هیچ کس پوشیده نیست که جمع شدن این عوامل در ملتی موجب نزول تاییدات غیبی الهی گردیده و پیروزی آن ها بر دشمنان حتمی می شود.
خداوند متعال می فرماید:
«ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائکة الا تخافوا و لا تحزنوا و ابشروا بالجنة التی کنتم توعدون » ;
«به یقین کسانی که گفتند: پروردگار ما خداوند یگانه است، سپس استقامت کردند، فرشتگان بر آنان نازل می شوند که! نترسید و غمگین مباشید و بشارت باد بر شما به آن بهشتی که به شما وعده داده شده است.»
امام امت در وصیت نامه سیاسی الهی خود چنین نوشتند: «این انقلاب بزرگ که دست جهان خواران و ستمگران را از ایران بزرگ کوتاه کرد، با تاییدات غیبی الهی پیروز گردید ... بی تردید رمز بقای انقلاب اسلامی همان رمز پیروزی است و رمز پیروزی را ملت می داند و نسل های آینده در تاریخ خواهند خواند که دو رکن اصلی آن انگیزه الهی و مقصد عالی حکومت اسلامی و اجتماع ملت در سراسر کشور با وحدت کلمه برای همان انگیزه» می باشد.
مقام معظم رهبری، حضرت آیة الله العظمی خامنه ای، دامت برکاته در این باره چنین فرمودند: «اولا، روز 22 بهمن سال 1357 یک روز بریده از قبل نبود، آنچه در آن روز اتفاق افتاد محصولی بود از تلاش همه جانبه ای که در طول سال های متمادی قبل از آن انجام گرفته بود و این تلاش از سوی همه قشرهای این کشور بود.
ثانیا، آن چیزی که قشرهای کشور ما را به هم مربوط می کرد برای این مبارزه، ایمان اسلامی بود و لذا مبارزه در طول سال های پیش از 22 بهمن 57 در مسجدها و حسینیه ها و مجالس سخنرانی و در حوزه علمیه قم و بعضی دیگر از حوزه ها جلوه مخصوصی داشت، این ها در حقیقت کانون های اصلی مبارزه بود.
ثالثا، این مبارزه حول یک محور رهبری مشخص و قاطعی جریان داشت که در طول دوران تاریخ ما از بعد از اسلام تا این روزگار، ملت ما چنین رهبری به خود ندیده بود.
رابعا، مردم بر اثر آن ایمان و آن رهبری بر اثر آنچه شنیده بودند و معتقد شده بودند در صحنه مبارزه از همه امکاناتشان برای پیروزی بر دشمن استفاده کردند ... کسانی که در مبارزه بودند، حاضر بودند برای خود سختی و ناراحتی را قبول کنند و نیروی خود را صرف مبارزه کنند» .
تا زمانی که ملت ایران همچون 22 بهمن 57، از خودخواهی ها و خودمحوری ها فاصله گرفته، دست در دست هم با همدلی و اتحاد در سایه ایمان و توکل به خداوند متعال به رهبری مقام معظم رهبری که برترین و بهترین شاگرد بنیانگذار جمهوری اسلامی و مجری فرامین الهی امام امت می باشد، در راه به ثمر رساندن مقصد الهی انقلاب قدم بردارند و در این راه استقامت نموده، در مقابل دشمنان اسلام و ایران تا پای جان بایستند، و فریب نیرنگ های رنگارنگ آن ها را نخورده، مجذوب فرهنگ مبتذل آن ها نگردند، نعمت پیروزی انقلاب اسلامی پابرجا و مستدام خواهد بود و تمام توطئه ها و نقشه های شوم آن ها بر ضد جمهوری اسلامی و ملت شریف ایران، نقش برآب می شود و حاصلی جز رنج و زبونی خودشان در پی نخواهد داشت و هر روز عزت و سرفرازی و بالندگی ایران اسلامی بیشتر آشکار خواهد شد.
اتحاد و همبستگی
همان گونه که بیان شد پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران عوامل زیادی داشت، سخن گفتن پیرامون همه آن ها مجالی دیگر می طلبد. ما در این جا فقط به یکی از مهمترین آن ها اشاره می کنیم. و آن اتحاد و همبستگی همه اقشار ملت برای انجام مقصد الهی و مقدس انقلاب; یعنی، از بین بردن طاغوت و تشکیل حکومت اسلامی برای تحقق حق و عدالت در جامعه بود.
هیچ کس تردید ندارد که اتحاد و همدلی معجزه می آفریند و بزرگترین موانع راه ترقی و پیشرفت را از سر راه بر می دارد. و قوی ترین دشمنان را نابود می سازد.
مورچگان را چو بود اتحاد
شیر ژیان را بدرانند پوست
خداوند متعال می فرماید:
«و اعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا» ;
«به ریسمان الهی چنگ بزنید و هرگز از یکدیگر جدا نشوید و تفرقه نداشته باشید.»
«و لا تنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم » ;
«اختلاف و کشمکش نکنید که سست می شوید و دولتتان از بین می رود.»
امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید:
«و الزموا السواد الاعظم فان ید الله مع الجماعة و ایاکم و الفرقة! فان الشاذ من الناس للشیطان کما ان الشاذ من الغنم للذئب ...;
همگام با توده عظیم مردم (که پیرو سلطان عادل) هستند، باشید، زیرا دست (عنایت و کمک) خداوند با جماعت است و از جدائی و مخالفت بر حذر باشید. زیرا جدا شدن از جماعت (حق) طعمه شیطان شدن است چنانکه گوسفندی که از گله جدا شود، خوراک گرگ خواهد شد.»
و این اتحاد وقتی ثمربخش است که با همدلی همراه باشد.
امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید:
«انه لا غناء فی کثرة عددکم مع قلة اجتماع قلوبکم ...;
در زیادی تعداد شما بی نیازی نیست [و این زیادی تعداد ثمربخش نخواهد بود] در صورتی که اجتماع دل های شما اندک باشد.» بدین جهت امام امت قدس سره و رهبر معظم انقلاب همواره مردم را به وحدت کلمه دعوت کرده اند و آن ها را از تفرقه و جدایی برحذر داشتند.
اما سنت و روش فرعون ها و طاغوت ها در طول تاریخ این است که مردم را به دسته های مختلف تقسیم می کنند و بین آن ها اختلاف می اندازند و آن ها را به استضعاف می کشانند تا قدرت قیام و ایستادن در مقابل آن ها را نداشته باشند و آن ها بتوانند سلطه ظالمانه خود را بر مردم حفظ کنند.
خداوند متعال می فرماید:
«ان فرعون علا فی الارض و جعل اهلها شیعا یستضعف طائفة منهم ...» ;
«فرعون در زمین برتری جویی کرد و اهل آن را به گروه های مختلفی تقسیم نمود، گروهی را به ضعف و ناتوانی می کشاند ... .»
فرعون برای استحکام بخشیدن به سلطه اش چند اقدام کرد، که مهم ترین آن، این بود که مردم مصر را دو دسته کرد: به دسته اول; یعنی، قبطیان که بومیان و درباریان فرعون بودند، تمام وسایل رفاهی و کاخ ها و ثروت ها را می داد.
ولی دسته دوم که «سبطیان » یعنی، مهاجران بنی اسرائیل بودند و آن ها را به صورت بردگان و کنیزان خود درآورده بودند، فقر و محرومیت سراسر وجودشان را فرا گرفته بود و سخت ترین کارها بر دوش این ها بود.
باید توجه داشت که این سنت وحشتناک، مخصوص فرعون در زمان حضرت موسی علیه السلام نبود، بلکه همه طاغوتیان از این روش و تز «تفرقه بینداز و حکومت کن » سالیان درازی بر توده های مردم حکومت کرده اند.
از امام زین العابدین علیه السلام چنین نقل شده است که فرمود:
«و الذی بعث محمدا بالحق بشیرا و نذیرا، ان الابرار منا اهل البیت و شیعتهم بمنزلة موسی و شیعته، و ان عدونا و اشیاعهم بمنزلة فرعون و اشیاعه;
سوگند به آن کسی که حضرت محمد صلی الله علیه و آله را به حق بشیر و نذیر مبعوث گردانید، ابرار و خوبان از ما اهل بیت و شیعیانشان به منزله موسی و شیعه او می باشند و دشمنان ما و پیروان آن ها به منزله فرعون و پیروان او می باشند.» پس باید بیدار بود تا دوباره دشمنان سیلی خورده اسلام با استفاده از این روش بین مردم ایران اختلاف ایجاد نکنند و راه نفوذ و سلطه آن ها باز نشود.
نرم افزار همراه نمونه (قرآن،ترجمه،تفسیر) این نرمافزار در برگیرنده متن کامل قرآن کریم به همراه ترجمه حضرت آیةاللهالعظمی مکارم شیرازی و دوره کامل تفسیر نمونه (27 جلدی) است.
امکانات ویژه این نرمافزار عبارت است از: - جستجوی پیشرفته در عناوین مطالب و متن کتاب - تغییر نوع، اندازه و رنگ قلم ها - نمایش اِعراب با رنگ متمایز - نصب به دفعات نا محدود - اجرا بر روی گوشی های فاقد امکانات فارسی - نمایش تمام صفحه در گوشی های مختلف - اجرا بر روی گوشی های لمسی - و...
این نرم افزار بر روی تمامی گوشی های موبایل قابل اجرا میباشد.با این وجود لازم به ذکر است که نرمافزار فوق با موفقیت بر روی تلفنهای همراه زیر امتحان شده است: نوکیا
جهت دریافت این نرمافزار که در دو نسخه کامل (قرآن کریم + ترجمه + تفسیر 27 جلدی نمونه ) و نسخه کم حجم و سبک (قرآن کریم + ترجمه) به دوستداران عرضه شده است می توانید از طریق زیر اقدام نمایید :
صدوق با سند خود از ابوسلیمان یاور امام هادی علیهالسلام نقل میکند که گفت: یکی از موالیان امام هادی علیهالسلام از او پرسید، و من آنجا حاضر بودم که: آیا چیزی که از جلو نمازگزار عبور میکند نماز او را قطع میکند؟ امام علیهالسلام فرمود: نماز، اینگونه از دست صاحبش نمیرود، بلکه برابر توجه قلبی او میرود [، اگر توجه قلبی او به خدا باشد، به سوی خدا میرود، و اگر غیر خدا باشد، به سوی آن غیر میرود، خواه چیزی روبرویش باشد یا نباشد].
قال الصدوق: حدثنی أبی رحمه الله قال: حدثنا أحمد بن ادریس، عن محمد بن أحمد، عن علی بن ابراهیم الجعفری، عن أبیسلیمان مولی أبیالحسن العسکری علیهالسلام قال: سأله بعض موالیه و أنا حاضر عن الصلاة یقطعها شیء یمر بین یدی المصلی؟ فقال: لا، لیست الصلاة تذهب هکذا بحیال صاحبها، انما تذهب مساویة لوجه صاحبها [1] .
پی نوشت ها: [1] علل الشرائع: 349، بحارالأنوار 83: 297 ح 4، الامام الهادی علیهالسلام من المهد الی اللحد: 462 ح 331. قال المجلسی: توجیه وجیه مساویة لوجه صاحبها أی الی السماء من جهة رأسها و یحتمل أن یکون المراد: أنها تذهب الی الجهة التی توجه قلبه الیها فان کان قلبه متوجها الی الله تعالی، و عمله خالصا له سبحانه، فانه یعود الیه و یقبل عنده سواء کان فی مقابله شیء أو لم یکن، و ان کان وجه قلبه متوجها الی غیره تعالی و عمله مشوبا بالأغراض الفاسدة و الأعراض الکاسدة، فعمله ینصرف الی ذلک الغیر سواء کان ذلک الغیر فی مقابل وجهه أو لم یکن.
منبع: فرهنگ جامع سخنان امام هادی؛ تهیه و تدوین گروه حدیث پژوهشکده باقر العلوم؛ مترجم علی مؤیدی؛ نشر معروف چاپ اول دی 1384.
ميخواهم بدانم كه داستان ازدواج حضرت قاسم در شب عاشورا از كجا آمده است؟
پاسخ :
آنچه از كتب معتبره برميآيد اينست كه: دامادي حضرت قاسم در كربلا و تزويج او با فاطمه بنت الحسين صحت ندارد. به علاوه امام حسين (ع) دو دختر داشته است، يكي بنام سكينه كه بفرموده شيخ طبرسي، امام حسن (ع) او را بعقد عبدالله بن الحسن (ع) در آورده ولي پيش از زفاف، عبدالله به شهادت رسيد و ديگري بنام فاطمه كه زوجه حسن مثني بوده و در كربلا هم حضور داشت،
و امام حسين (ع) دختر ديگري نداشته تا حضرت قاسم با او ازدواج نمايد.
و اگر با استناد به بعضي از كتب براي امام دختري ديگر هم ثابت شود آن دختر فاطمه صغري بوده كه در كربلا نبوده و در هنگام حادثه كربلا در مدينه حضور داشت.
محدث نوري در كتاب لؤلؤ و مرجان ميفرمايد: بمقتضاي تمام كتبي كه معتبرهاند و در فن حديث و انساب و سير نوشته شده است، نميتوان براي حضرت سيدالشهداء دختر قابل تزويج بيشوهري پيدا كرد كه اين قضيه با قطع نظر از صحت و سقم آن بحسب نقل، وقوعش ممكن باشد و
اما قضيه زبيده و شهربانو و قاسم ثاني در خاك ري و اطراف آن كه در السنه عوام دائر شده ، از خيالات واهيه است و شواهد كذب بودن آن بسيار است و تمام علماي انساب متفقند كه از قاسم بن الحسن نسلي باقي نمانده است.
چرا دنباله امامان بعد از امام حسين(عليه السلام) از فرزندان و خاندان امام حسن(عليه السلام) شروع نشده است؟
پاسخ :
از متون ديني و روايات استفاده ميشود كه امامان معصوم(ع) توسط خداوند به امامت و رهبري منصوب شدهاند. بدين گونه نبوده است كه ائمه(ع) فرزندان خويش را به عنوان رهبر منصوب نمايند و يا مردم در انتخاب آنها نقش داشته باشند؛ تا گفته شود چرا بعد از امام حسين(ع) امامان از فرزندان امام حسن(ع) گزينش نشده و امامت به فرزندان وي منتقل نشده است.
جهت مشاهده ی کامل پاسخ بر روی ادامه مطلب کلیک نمایید
حضرت ابى عبداللّه الحسين(عليه السلام) خطاب به عالمان بى عمل و تاركان امر به معروف و نهى از منكر فرمودهاند: اى گروه نيرومندى كه به دانش مشهور و به نيكى مذكور و به خيرخواهى معروف و با نام خدا و مذهب در نفوس مردم، با مهابت جلوه گريد! شريف از شما حساب مىبرد و ضعيف شما را گرامى مىدارد، و كسانى كه بر آنها برترى و حقّى نداريد، شما را بر خود ترجيح مىدهند، شما وسيله حوائجى هستيد كه بر خواستارانش ممتنع است، و به هيبت پادشاهان و كرامت بزرگان در راه گام برمىداريد... و امّا حق ضعيفان را ضايع كرديد! و حقّ خود را كه به گمانتان شايسته آنيد طلب نموديد... و با اين حال آرزوى بهشت الهى را داريد و همجوارى پيامبران و امان از عذابش را در سر مىپرورانيد!
در باره فلسفه قيامش فرمود: بار خدايا! تو مىدانى كه آنچه از ما اظهار شده براى رقابت در قدرت و دستيابى به كالاى دنيا نيست؛ بلكه هدف ما اين است كه نشانههاى دينت را به جاى خود برگردانيم و بلادت را اصلاح نماييم تا ستمديدگان از بندگانت امنيّت يابند و به واجبات و سنّتها و دستورهاى دينت عمل شود.
اى مردم! شما را به تقواى الهى سفارش مىكنم و از (گناه كردن) در ايّامش برحذر مىدارم... در مدّت عمر به سلامت و تندرستى جسم پيشى گيريد... و از كسانى مباشيد كه بر گناه بندگان بيم دارند و خود از عقوبت گناه خويش آسوده خاطرند!
جهاد بر چهارگونه است: دوتاى آن فرض، و يكى سنّت كه جز با فرض برپاداشته نشود، و ديگر جهاد سنّت.
امّا آن دوتايى كه فرض است، يكى جهاد شخص با نفس خود در مقابل معصيتهاى الهى است، و آن بزرگترين جهاد است، و جهاد با كفّار كه هم مرز با شمايند فرض است.
و امّا جهادى كه سنّت است و جز با فرض برپا نشود، جهاد با دشمن است، و واجب است بر همه امّت، و اگر جهاد را ترك كنند عذاب بر آنان آيد و اين عذابى است كه از خود امّت است.
و چنين جهادى بر امام سنّت است و حدّ آن اين است كه امام با امّت به سراغ دشمن روند و با آنها جهاد كنند.
و امّا جهادى كه سنّت مطلق است عبارت از هر سنّتى است كه شخص آن را برپا مىدارد و در برپايى و اجرا و زنده كردن آن تلاش مىكند.
بنابراين، هر نوع كار و كوشش در اقامه آن از بهترين اعمال خواهد بود، زيرا كه آن زنده نمودنِ سنّت است و پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم)فرموده است: «هر كه سنّت و روش نيكويى را به وجود آوَرَد پاداشش براى او خواهد بود و نيز ثواب هر كه تا روز قيامت بدان عمل كند، بدون آن كه از ثواب آنها هم چيزى كاسته شود.»
امام حسين(عليه السلام) در هنگام سفر به كربلا فرمود: راستى اين دنيا ديگرگونه و ناشناس شده و معروفش پشت كرده، و از آن جز نمى كه بر كاسه نشيند و زندگىاى پست، همچون چراگاه تباه، چيزى باقى نمانده است. آيا نمىبينيد كه به حقّ عمل نمىشود و از باطل نهى نمىگردد؟ در چنين وضعى مؤمن به لقاى خدا سزاوار است. و من مرگ را جز سعادت، و زندگى با ظالمان را جز هلاكت نمىبينم. به راستى كه مردم بنده دنيا هستند و دين بر سر زبان آنهاست و مادام كه براى معيشت آنها باشد پيرامون آناند، و وقتى به بلا آزموده شوند دينداران اندكند.
گروهى خدا را از روى ميل و رغبت (به بهشت) عبادت مىكنند كه اين عبادت تاجران است، و گروهى خدا را از روى ترس (از دوزخ) مىپرستند و اين عبادت بندگان است و گروهى خدا را از روى شكر(و شايستگىِ پرستش) عبادت مىكنند و اين عبادت آزادگان است كه بهترين عبادت است.
از دلائل نشانههاى قبول، همنشينى با خردمندان است و از نشانههاى موجبات نادانى، مجادله با مسلمانان و از نشانههاى دانا اين است كه سخن خود را نقّادى مىكند و به حقايق فنونِ نظر، داناست.
جهت مشاهده احادیث دیگر بر روی ادامه مطلب کلیک نمایید
كاربران فيس بوك به علت مشكلات امنيتي اين گونه شبكههاي اجتماعي در معرض خطر سارقان و افراد هرزهاي هستند كه ممكن است با دانستن اطلاعات شخصي آنها برايشان مشكل ايجاد كنند، اين خطر به ويژه براي نوجوانان بيشتر است.
به گزارش فارس، تلويزيون العربيه در گزارشي به خطراتي كه كاربران شبكههاي اجتماعي از جمله فيس بوك را تهديد ميكنند، پرداخت و افزود: عدم رعايت برخي از نكات امنيتي ميتواند بسياري از كاربران فيس بوك را طعمه دزدان قرار دهد.
اين گزارش با بيان اينكه "خودتان را شكار سارقان و هرزهها قرار ندهيد " ميافزايد: شايد برخيها چنين مقولهاي كه پيوسته از سوي كارشناسان خبره مطرح ميشود را تكراري بدانند و به آن توجه نكنند ولي سهل انگاري در اين امر ميتواند مشكلاتي را براي كاربران ايجاد كند.
بنابراين گزارش، انتخاب كلمه عبور ساده ميتواند راه را براي دسترسي به صفحه شخصي و بسياري از اطلاعات كاربر را براي سارقان اينترنتي باز كند بنابراين كارشناسان توصيه ميكنند كه در انتخاب كلمه عبور از حروف و اعداد با هم استفاده شود و از به كاربردن تاريخ مناسبات شخصي مختلف پرهيز شود.
اين گزارش ميافزايد: درج دقيق تاريخ تولد ميتواند سارقان و هكرها را به يافتن شماره حساب بانكي رهنمود سازد.
كارشناسان توصيه ميكنند كه در صورت درج اطلاعات و عكسهاي شخصي در صفحه فيس بوك فقط به دوستان اجازه دسترسي به آنها داده شود.
اين گزارش حاكي است: در استفاده از فيس بوك و ساير شبكههاي اجتماعي بايستي نكات امنيتي را رعايت كرد و گرنه كاربران با مشكلات جدي روبهرو خواهند شد. براي نمونه چنانچه شخصي هنگام مسافرت رفتن اين موضوع را در صفحه فيس بوك مكتوب كند، قطعاً به فرصت طلبهايي كه منتظر چنين موقعيتهايي هستند؛ كمك ميكند.
كارشناسان اينترنت توصيه ميكنند براي حفاظت از جان كودكان از منتشر ساختن اطلاعات كامل و عكس آنها جلوگيري شود چنانچه يكي از دوستان عكسها و نام كودكانمان را منتشر ساخت از حق خود براي منع چنين كاري استفاده شود.
بنابراين گزارش ،كارشناسان مربوطه استفاده از فيس بوك را براي كودكان زير 13 سال پيشنهاد نميكنند.
این وبلاگ با هدف زمینه سازی ظهور یگانه منجی عالم بشریت،حضرت مهدی عجل الله وهمچنین مبارزه با جنگ نرم در فضای مجازی وآشنا نمودن جامعه با تفکر مهدوی ورفع شبهات دینی راه اندازی گردیده است وتابع قوانین جمهوری اسلامی ایران بوده وبه هیچ گروه یا دسته ی سیاسی گرایش ندارد.این وبلاگ در پایگاه ستادساماندهی سایت های اینترنتی وزارت ارشاد نیز ثبت شده است ودارای مجوز فعالیت در این زمینه می باشد،واین مطلب را می توانید از ستادپایگاه های اینترنتی به آدرس:www.samandehi.irپیگیری نمایید.
تلفن تماس با مدیر:09130768374
ایمیل:karimiyan1376@mihanmail.ir