۞پایگاه فرهنگی شیعه۞
 
امروز اولویت اصلی کشور،مقابله با جنگ نرم است.امام خامنه ای

انقلاب حضرت مهدي‏عليه السلام همچون ديگر انقلاب‏ها، بدون مقدمه و زمينه سازي، به وجود نمي‏آيد؛ بلکه در آستانه ظهور، حرکت‏هايي شکل مي‏گيرد و زمينه را براي ظهور آن حضرت فراهم مي‏آورد. اين سلسله قيام‏ها و انقلاب‏ها - که از سوي حق پويان صورت مي‏گيرد - بر اساس آنچه در بعضي از روايات آمده، زمينه را براي حرکت جهاني حضرت مهدي‏عليه السلام آماده مي‏کند.
پيشگويي تحقّق اين نشانه‏ها، به تعبيرهاي گوناگوني در روايات آمده که به بعضي از آنها اشاره مي‏شود: پيامبر اکرم‏صلي الله عليه وآله مي‏فرمايد: «گروهي از ناحيه مشرق، قد بر مي‏افرازند و زمينه حکومت مهدي‏عليه السلام را فراهم مي‏سازند». [1] .
در روايتي ديگر مي‏فرمايد:
«تَجِي‏ءُ الرّاياتُ السُّودُ مِنْ قِبَلِ المَشْرِقِ کَاَنَّ قُلُوبَهُمْ زُبُرُ الحَدِيْدِ فَمَنْ سَمِعَ بِهِمْ فَلْيَأتِهِمْ فَبايِعَهُمْ وَلَوْ حَبْواً عَلَي الثَّلْجِ» [2] ؛ «افرادي با بيرق‏هاي سياه از ناحيه مشرق مي‏آيند که دل‏هاي آنان مانند قطعه‏هاي فولاد، محکم است. پس هر کس قيام آنان را شنيد، براي بيعت به سوي آنان بشتابد؛ هر چند لازم باشد با سينه بر روي برف برود».
امام باقرعليه السلام مي‏فرمايد: «کَأَنِّي بِقَوْمٍ قَدْ خَرَجُوا بِالمَشْرِقِ يَطْلُبُونَ الحَقَّ فَلا يُعْطُوْنَهُ ثُمَّ يَطْلُبُونَ فَلا يُعطَونَهُ فَاِذا رَأَوْا ذَلِکَ وَضَعُوا سُيُوفَهُمْ عَلي عَواتِقِهِمْ فَيُعْطَوْنَ مَا سَأَلُوهُ فَلا يَقْبَلُونَهُ حَتَّي يَقُومُوا وَلا يَدْفَعُونَها اِلاَّ اِلي صاحِبِکُمْ قَتْلاهُمْ شُهَداءٌ اَما اِنِّي لَوْ اَدْرَکْتُ ذَلِکَ لَاِسْتَبْقَيْتُ نَفْسي لِصاحِبِ هَذا الاَمْرِ» [3] ؛ «گويي قومي را مي‏بينم که از شرق در طلب حق قيام کرده‏اند؛ ولي بدانان نمي‏دهند و باز مطالبه مي‏کنند، اما بدان‏ها نمي‏دهند. پس چون چنين مي‏بينند، شمشيرهاي خود را بر دوش مي‏گيرند. در آن هنگام آنچه را مي‏خواهند به آنان مي‏دهند؛ ولي نمي‏پذيرند تا اينکه پيروز مي‏شوند و آن را جز به صاحب الامرعليه السلام تسليم نمي‏کنند. کشتگان آنان شهيدند. اگر من آنان را درک کنم، جانم را براي صاحب الامر مي‏گذارم». [4] .
در اين روايات به روشني از برپايي قيام‏ها و انقلاب‏هايي در آستانه ظهور حضرت مهدي‏عليه السلام خبر داده شده است. افزون بر اينها، روايات فراوان ديگري نيز بر اين نکته اتفاق دارند که پيش از ظهور حضرت مهدي‏عليه السلام، حکومتي به رهبري يکي از صالحان - که گمان مي‏رود از فرزندان، پيامبر هم باشد - در ناحيه مشرق تشکيل مي‏گردد و زمينه ظهور را مهيا مي‏سازد. اين حکومت، تا ظاهر شدن مهدي‏عليه السلام و تسليم آن به حضرت ايشان، ادامه مي‏يابد.
بر همين اساس، برخي تشکيل دولت شيعي مذهب صفويه را - که پس از قرن‏ها استيلاي حاکمان مستبد و متعصب عامي مذهب، روي کار آمد - همان دولتي دانسته‏اند که در روايات از جمله زمينه سازان حکومت مهدي‏عليه السلام به شمار آمده است.
در زمان ما نيز، برخي با استناد به ويژگي‏هايي که در روايات آمده، انقلاب اسلامي ايران را - که در سال 1357 ه .ش به رهبري امام خميني‏رحمه الله به پيروزي رسيد - همان دولتي دانسته‏اند که زمينه را براي ظهور و قيام مهدي‏عليه السلام آماده مي‏کند و ان شاء اللّه تا ظهور آن حضرت ادامه مي‏يابد. [5] .
بر اساس اين ديدگاه بسياري از نشانه‏ها که در روايات آمده بر انقلاب اسلامي ايران تطبيق مي‏کند؛ به ويژه در برخي روايات به رهبري قيام که سيدي از اولاد پيغمبر است و از قم قيام مي‏کند و ياران او، بدون ترس و واهمه در برابر طاغوت پايدارند» اشاره شده است که همگي آنها به انقلاب اسلامي صدق مي‏کند.
در هر صورت، گرچه قراين فراواني اين احتمال را قوّت مي‏بخشد؛ ولي دليل قطعي و صحيحي در دست نيست که ثابت کند منظور از حکومت زمينه ساز - که ائمه‏عليهم السلام از آن خبر داده‏اند - انقلاب اسلامي، به رهبري امام خميني‏رحمه الله است.
البته اين، نخستين باري نيست که علماي شيعه، چنين احتمالي را مطرح ساخته‏اند. پيش از اين نيز، هرگاه حرکت و انقلابي از ناحيه شرق - به ويژه منطقه خراسان صورت مي‏گرفت - اين احتمال قوّت مي‏گرفت.
البته هيچ يک از آن حرکت‏ها به اندازه انقلاب اسلامي، زمينه ساز انقلاب مهدي‏عليه السلام نبوده‏اند؛ بلکه اصلاً مقايسه آنها با انقلاب اسلامي باطل است. از اين رو احتمال اينکه مراد از «دولت زمينه‏ساز» از جمله انقلاب اسلامي ايران باشد و تا ظهور حضرت مهدي‏عليه السلام تداوم يابد، بسيار است.
در هر حال با توجه به روايات بسياري که در اين بخش رسيده، در دوره غيبت و در آستانه ظهور مهدي‏عليه السلام، دولت‏هايي به حمايت از حق روي کار مي‏آيند و انقلاب‏هايي به حمايت از آن شکل مي‏گيرند و زمينه را براي ظهور آن حضرت فراهم مي‏سازند و اين از نشانه‏هاي ظهور است. [6] .
آنچه ذکر شد زمينه سازي و زمينه سازان به طور خاصّ بود؛ ولي از روايات استفاده مي‏شود علاوه بر موارد فوق، تمامي منتظران به نوعي زمينه‏ساز ظهور محسوب مي‏شوند.

ويژگي‏هاي زمينه سازان:
در اين قسمت به پاره‏اي از ويژگي‏هاي زمينه‏سازان ظهور اشاره‏اي مي‏شود:

شناخت پروردگار:
خداوند متعال فلسفه اساسي آفرينش انسان‏ها را عبادت و بندگي معرفي فرموده است.
آنجا که مي‏فرمايد: «وَمَا خَلَقْتُ الجِّنَ والاِنسَ اِلاّ لِيَعبُدُونَ» [7] ؛ «جن و انس را جز براي اينکه عبادت کنند خلق نکردم».
اين مهم زماني حاصل مي‏گردد که شناخت نسبت به آن ذات مقدس فراهم آيد، پس از شناخت خداوند است که راه رشد، هموار و موانع بر طرف مي‏شود.
زمينه سازان ظهور و ياران امام مهدي‏عليه السلام، از جمله کساني‏اند که خداوند را آن گونه که شايسته است مي‏شناسند. حضرت علي‏عليه السلام اين شناخت والاي خداوند را در ايشان اين گونه وصف فرموده است: «رِجالٌ مُؤمِنُونَ عَرِفُوا اللَّهَ حَقَّ مَعرِفَتِهِ وَهُمْ اَنْصارُالمَهْدِيِّ فِي آخِرِ الزَّمانِ» [8] .؛
«مرداني مؤمن که خدا را چنان که شايسته است شناخته‏اند و آنان، ياران مهدي‏عليه السلام در آخرالزمانند».
امام صادق‏عليه السلام قلب‏هاي آنان را بسان پولاد دانسته، مي‏فرمايد: «رِجالٌ کَاَنَّ قُلُوبَهُم زُبُرُ الحَدِيدِ لايَشُوبُها شَکٌ فِي ذاتِ اللَّهِ اَشَدُّ مِنَ الحَجَرِ...» [9] ؛ «آنان مرداني‏اند که دل‏هاي‏شان گويا پاره‏هاي آهن است. هيچ ترديدي نسبت به خداوند قلب‏هايشان را نيالايد و قلب‏هايشان از سنگ استوارتر است».

شناخت امام زمان‏ :
يکي ديگر از برجسته‏ترين ويژگي‏هاي زمينه سازان ظهور، شناخت حضرت مهدي‏عليه السلام است. البته شناخت امام در هر زمان بر پيروان لازم و ضروري است؛ ولي آنچه شناخت رهبر آخرين را از اهميتي دو چندان برخوردار مي‏سازد، شرايط ويژه او است. ولادت پنهان، زيست پنهان، امتحانات سخت و دشوار، و... برخي از اين ويژگي‏ها است.
زمينه سازان - که همان ياران حضرت مهدي‏عليه السلام هنگام ظهور هستند - امام خويش را به بهترين وجه مي‏شناسند و اين شناخت آگاهانه در تمامي وجودشان رسوخ کرده است. بنابراين زمينه‏سازي براي ظهور آن حضرت، بدون شناخت آن بزرگوار امکان‏پذير نخواهد بود.
در روايات فراواني بيان شده است «... مَنْ مَاتَ وَلَمْ يَعرِفْ اِمامَ زَمانِهِ ماتَ مِيتَةً جَاهِليَّةً» [10] ؛ «هر که بميرد و امام زمان خويش را نشناسد به مرگ جاهلي خواهد مرد».
امام‏صادق‏عليه السلام‏فرمود:
«...اِعرِفْ‏اِمامَکَ فَاِذا عَرَفْتَهُ لَمْ يَضُرُّکَ؛ تَقَدَّمَ هَذا الامرُ اَمْ تَأَخَّرَ... فَمَنْ عَرَفَ اِمامَهُ کانَ کَمَنْ هُوَ فِي فُسْطاطِ القائِمِ» [11] ؛ «امام زمان خويش را بشناس، پس وقتي او را شناختي پيش افتادن و يا تأخير اين امر [ظهور] آسيبي به تو نخواهد رساند... پس هر آن کس که امام خويش را شناخت، مانند کسي است که در خيمه قائم‏عليه السلام باشد».
حضرت مهدي‏عليه السلام هر چند در پس پرده غيبت است؛ ولي هرگز جمال وجودش براي انسان‏هاي مهدي باور و مهدي ياور پنهان نبوده است. اگر معرفت به آن حضرت نباشد، ديدن ظاهري ايشان نيز سودي در بر نخواهد داشت، چنان که کساني بودند که همواره جمال دلنشين پيامبر اکرم‏صلي الله عليه وآله و ائمه اطهارعليهم السلام را زيارت مي‏کردند؛ ولي بهره معرفتي چنداني از آن اسوه‏هاي آفرينش نبردند.
امام صادق‏عليه السلام فرمود: «وَمَنْ عَرَفَ اِمامَهُ ثُمَّ ماتَ قَبْلَ اَنْ يَقُوْمَ صاحِبُ هَذا الاَمرِ کانَ بِمَنزِلَةِ مَنْ کانَ قاعِداً فِي عَسْکَرِهِ لا بَل بِمَنزِلَةِ مَنْ قَعَدَ تَحْتَ لِوائِهِ» [12] ؛ «هر آن کس که امامش را شناخت و قبل از قيام صاحب اين امر از دنيا رفت، بسان کسي است که در سپاه آن حضرت خدمت‏گزاري خواهد کرد؛ نه، بلکه مانند کسي است که زير پرچم آن حضرت است».
امام صادق‏عليه السلام با تأکيد، شيعيان را به شناخت خداوند، پيامبر و حجّت‏هاي الهي فرا خوانده، از جمله دعاهاي دوران غيبت را اين گونه توصيه فرموده است:
«اَللّهُمَّ عَرِّفْني نَفْسَکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَم تُعَرِّفْني نَفْسَکَ لَمْ اَعْرِفْ نَبِيَّکَ، اَللَّهُمَّ عَرِّفْني رَسُولَکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْني رَسُولَکَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَکَ، اَللَّهُمَّ عَرِّفْني حُجَّتَکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْني حُجَّتَکَ ضَلَلْتُ عَنْ ديني». [13] .
اين دعا علاوه بر امام صادق‏عليه السلام از نواب اربعه نيز نقل شده که احتمال دارد ايشان از خود حضرت مهدي‏عليه السلام نقل کرده باشند. [14] .

اطاعت محض‏ از خداوند و اولياي‏ او :
کسي که به دنبال زمينه سازي براي ظهور حضرت مهدي‏عليه السلام است، پس از شناخت خداوند و امام زمان‏عليه السلام و اعتقاد به آنان، بايد اين شناخت و اعتقاد را عملي کرده و تبلور حقيقي آن را در اطاعت محض از آن انوار پاک ظاهر سازد.
همسو کردن رفتارها، نيت‏ها و جهت‏گيري‏ها، طبق خواست رهبر الهي، از مهم‏ترين ويژگي‏هاي رهروان راستين است و اين صفت به خوبي در ياران امام مهدي‏عليه السلام وجود دارد.
گفتني است اگر کسي در مرحله شناخت، در حد ممکن معرفت کسب نمود، در مرحله اطاعت دچار ترديد نخواهد شد؛ حال آنکه اگر کسي در آن مرحله دچار ترديد و يا نقصان معرفتي شد، در مرحله اطاعت هرگز پيرو خوبي نخواهد بود.
امروزه نيز حضرت مهدي‏عليه السلام در پس پرده غيبت است، اما اراده و فرمانش را بايد گردن نهاد؛ چرا که اگر کسي اکنون از دستورات آن حضرت اطاعت کرد، در زمان ظهور نيز چنين خواهد بود.
رسول گرامي اسلام‏صلي الله عليه وآله در اين باره فرمود: «طوُبي لِمَنْ اَدرَکَ قائِمَ اَهلِ بَيْتي وَ هُوَ مُقتَدٍ بِهِ قَبْلَ قِيامِهِ يَتَولّي وَليَّهُ وَيَتَبرَّأُ مِنْ عَدُوِّهِ وَيَتَوَليَّ الاَئِمَّةَ الهادِيَةَ مِنْ قَبْلِهِ اوُلئِک رُفَقائي وَ ذَوُو وُدّي وَ مَوَدَّتي وَاَکْرَمُ اُمَّتي عَلَيَّ» [15] ؛ «خوشا به حال کسي که، قائم اهل بيت مرا درک کند؛ حال آنکه پيش از قيام او نيز پيرو او باشد. با دوست او دوست و با دشمن او دشمن و با رهبران و پيشوايان هدايتگر پيش از او نيز دوست باشد. اينان همنشين و دوستان من و گرامي‏ترين امت من در نزد من هستند».

احترام خالصانه:
از آنجايي که امام‏عليه السلام حقّي بزرگ بر گردن پيروان خود دارد، خداوند متعال احترام او را بر مردمان لازم فرموده است. از اين رو هر آن چه مايه بزرگداشت او مي‏شود، از سوي ياران آن حضرت انجام مي‏گيرد، ايشان اين روحيه را در زمان غيبت در خود ايجاد نموده‏اند تا در زمان ظهور نيز همواره در تمامي امور، احترام و پيروي از آن حضرت را پاس دارند.
ائمه معصومين‏عليهم السلام، هرگز از اين مهم غفلت نکرده، عظمت شأن آخرين معصوم‏عليه السلام، ايشان را به تکريم و احترامي مثال زدني وا داشته است.
وقتي «دعبل خزاعي» قصيده‏اي زيبا براي امام علي بن موسي الرضاعليه السلام خواند - که در ابياتي از آن به حضرت مهدي‏عليه السلام اشاره شده بود - حضرتش به احترام ذکر نام مقدس ولي عصرعليه السلام متواضعانه برخاست، دست بر سر نهاد و براي فرج قائم آل محمدصلي الله عليه وآله دعا فرمود. [16] .
از امام صادق‏عليه السلام سؤال شد: «چرا به هنگام شنيدن نام «قائم» لازم است بر خيزيم!» آن حضرت فرمود: «حضرت مهدي‏عليه السلام ، غيبت طولاني دارد و اين لقب يادآور دولت حقه آن حضرت و ابراز تأسف بر غربت او است و لذا آن حضرت از شدت محبت و مرحمتي که به دوستانش دارد به هر کس که حضرتش را به اين لقب ياد کند، نگاه محبت‏آميز مي‏کند. از تجليل و تعظيم آن حضرت است که هر بنده خاضعي در مقابل صاحب عصر خود - هنگامي که مولاي بزرگوارش به سوي او بنگرد - از جاي برخيزد. پس بايد بر خيزد و تعجيل در فرج مولايش را از خداوند مسئلت نمايد». [17] .
علاوه بر حکمت ياد شده، آمادگي افراد در هر آن، براي قيام و مبارزه و جهاد در راه تحکيم عدالت اجتماعي، و حفظ حقوق انسان‏ها واجد اهميتي بسزا است.
انسان منتظر - که زمينه ساز ظهور در عصر غيبت است - بايد همواره داراي چنين هدفي باشد و در راه تحقق آن، به گونه‏هاي مختلف بکوشد و تا آنجا اين آمادگي را حفظ کند و ابراز دارد، که هرگاه نام پيشواي قيام (قائم) ذکر مي‏شود، به پا خيزد و آمادگي همه جانبه خويش را نشان دهد و اين آمادگي را هميشه به خود و ديگران تلقين و تحکيم کند. [18] .

انتظار راستين:
انتظار راستين - که اساس شخصيت زمينه سازان ظهور را شکل مي‏دهد - پيشينه‏اي بس دراز و طولاني در تاريخ شيعه دارد. آخرين فرستاده الهي بانگ بر آورده و انسان‏ها را به روزگاري سراسر نور نويد داده و فرموده است: «لا تَذهَبُ الدُّنيا حَتَّي يَلِيَ اُمَّتي رَجُلٌ مِنْ اَهْلِ بَيْتي يُقالُ لَهُ المَهْدِيُّ» [19] ؛ «دنيا به پايان نرسد مگر اينکه امت مرا مردي از اهل بيت من رهبري کند که به او مهدي گفته مي‏شود».
اکنون قرن‏ها از آن بانک ملکوتي مي‏گذرد؛ ولي همچنان طنين دلنشين و اميدبخش آن در گوش انسان‏ها است. اين بشارت بزرگ، زندگي مردمان را در عصر بلند انتظار با تاريخي روشن از نمودها و جلوه‏هاي فکري و علمي، روزبه‏روز به آن دروازه روشنايي نزديک‏تر مي‏سازد.
آنچه در اين رهيافت از ارزشي بس بلند برخوردار است، زمينه‏سازي براي ايجاد آن حکومت موعود است؛ اگرچه زمان بر پايي آن از اسرار الهي و تنها در حيطه اراده خداوند است.
امام صادق‏عليه السلام اين معنا را چنين بيان فرموده است: «مَنْ سَرَّهُ اَنْ يَکُونَ مِنْ اَصْحابِ القائِمِ فَلْيَنْتَظِرْ وَلْيَعمَلْ بِالوَرَعِ وَمحاسِنِ الاَخْلاقِ وَهُوَ مُنتَظِرٌ فَاِن ماتَ وَقامَ القائِمُ بَعْدُ کانَ لَهُ مِنَ الاَجْرِ مِثْلُ اَجْرِ مَنْ اَدرَکَهُ فَجِدُّوا وانْتَظِرُوا هَنيئاً لَکُمْ اَيَّتُهَا العِصابَةُ المَرْحُومَةُ»؛ [20] «هر کس که خوشحال مي‏شود که از ياران قائم‏عليه السلام باشد، بايد منتظر باشد و با پرهيزگاري و اخلاق نيکو عمل نمايد و با چنين حالتي منتظر باشد که هرگاه بميرد و پس از مردنش قائم‏عليه السلام به پا خيزد، پاداش او همچون کسي خواهد بود که دوران حکومت آن حضرت را درک کرده باشد. پس بکوشيد و منتظر باشيد. گوارايتان باد اي گروه رحمت شده!»

آمادگي براي خدمت به حضرت مهدي:‏
آنان که وجودشان سرشار از عشق خداوند و اولياي او است، اگر عصر ظهور را درک کنند، بزرگ‏ترين افتخارشان خدمت به ساحت بلند مهدي آل محمدصلي الله عليه وآله خواهد بود. شايد باور کردن اين سخن بسي مشکل نمايد که رئيس مذهب شيعه حضرت صادق‏عليه السلام، آن گاه که نام آخرين ذخيره الهي نزدش برده مي‏شد، با حسرتي بر آمده از عمق جان و آرزويي بي‏مانند آهي از نهاد بر مي‏آورد و مي‏فرمود: «لَوْ اَدْرَکْتُهُ لَخَدِمْتُهُ اَيّامَ حَياتي؛ [21] اگر او را درک کنم تمام روزهاي زندگي‏ام خدمتگزار او خواهم بود».
هر کس بخواهد در آن روزگار خدمت حضرتش نصيب گردد، بايد هم اکنون در دوران غيبت، خدمت به آن حضرت و ياران او را سرلوحه کارهاي خود قرار دهد.

خودسازي و ديگرسازي:
يکي ديگر از ويژگي‏هاي ياران امام مهدي‏عليه السلام در عصر غيبت، خودسازي و مواظبت بر رفتار خويش است که در پي آن، جامعه و ديگران نيز به اين جهت متمايل خواهند شد. شکي نيست که دينداري در عصر غيبت حضرت مهدي‏عليه السلام، از هر زماني ديگر بسي مشکل‏تر و طاقت فرساتر است.
امام صادق‏عليه السلام سختي اين دوران را اين گونه تصوير کرده است: «صاحب اين امر، غيبتي دارد که در آن هر کس از دين خود دست بر ندارد، همانند کسي است که با کشيدن دست خود به ساقه قتاد [که بوته‏اي تيغ‏دار است] خارهاي آن را بسترد! پس کدام يک از شما با دست خود تيغ‏هاي قتاد را نگه مي‏دارد؟
سپس آن حضرت مدتي سر به زير افکند و فرمود: صاحب اين امر داراي غيبتي است؛ پس بنده خدا بايد پرهيزگاري و تقوا پيشه کند و به دين خود تمسک جويد». [22] .
اگرچه آزمايش‏هاي ديني براي همه ايمان آورندگان در همه زمان‏ها، قانون الهي است؛ اما در عصر غيبت تمامي عوامل‏دست به‏دست‏هم‏داده اين آزمايش را به اوج خود مي‏رساند. در اين دوران است که نگهداشت دين، بسيار دشوار است و بيشتر مردم به انگيزه‏هاي گوناگون، ايمان‏خويش‏رادرزندگي‏ازدست مي‏دهند.
گسترش زمينه‏هاي ناباوري، افزايش انگيزه‏هاي انحراف و گريز از دين و ستيزه جويي‏هاي دشمنان با دينداران و دينداري، از مهم‏ترين عوامل اين آزمايش است.
آنان که دراين گرداب‏هاي ترسناک، دين خود را حفظ کنند، از شأن و رتبه‏اي بس رفيع برخوردار خواهند بود. [23] .
انسان در اين دوران - بر خلاف دوران عصر پيامبرصلي الله عليه وآله و ديگر معصومان‏عليهم السلام - از تمامي دريافت‏هاي حسي نسبت به پيامبر و امامان‏عليهم السلام دور است و تنها بر اساس درک عقلي و تاريخي، پيامبرصلي الله عليه وآله و پيشوايان معصوم را مي‏شناسد و به رسالت و امامت ايشان ايمان مي‏آورد.
امام سجّادعليه السلام در اين باره مي‏فرمايد: «اي ابا خالد! مردم در زمان غيبت آن امام - که به امامت او معتقدند و منتظر ظهور او هستند - از مردم هر زماني برترند؛ زيرا خداي متعال عقل و فهم و معرفتي به آنان عطا فرموده که غيبت نزد آنان، به منزله مشاهده است و آنان در آن زمان، به مانند مجاهدان پيش روي رسول خداصلي الله عليه وآله - که با شمشير به جهاد برخاستند - قرار داده است. آنان مخلصان حقيقي و شيعيان راستين و داعيان به دين خداي متعال در نهان و آشکارند». [24] .
موفقيت در اين آزمايش، نيازمند بينشي است که انسان ديندار در پرتو آن، بتوانددربرابرتحريف‏ها،شبهه‏ها و ترديدها رويکرد ديني خود را حفظ کند و با هيچ يک‏ازعوامل‏انحراف، خلوص و دينداري را در فکر و عمل از دست ندهد.
اگر چنين شد مصداق اين فرمايش رسول گرامي اسلام‏صلي الله عليه وآله خواهد بود که فرمود: «به زودي پس از شما، کساني مي‏آيند که يک تن از آنان پاداش پنجاه تن از شما را دارد. گفتند: اي رسول خدا! ما در جنگ بدر و احد و حنين در رکاب شما جهاد کرديم و درباره ما آيه قرآن نازل شده است؟!
پيامبر اکرم‏صلي الله عليه وآله فرمود: اگر آنچه از آزارها و رنج‏ها که بر آنان مي‏رسد، بر شما آيد، بسان آنان، شکيبايي نخواهيد داشت». [25] .
پايداري بر دين در روزگار غيبت، به تحمل سختي‏ها، محروميت‏ها و تنگناهاي مادي خلاصه نمي‏شود؛ بلکه تحمّل فشارهاي سخت روحي و معنوي نيز، بر آنها افزوده مي‏گردد و چنانچه دينداري با صبر و شکيبايي درست و آگاهانه توأم نباشد، به تدريج نااميدي به مردم روي مي‏آورد و باور را از روح و فکر آنان بر مي‏دارد.

پی نوشت ها:
[1] کنزالعمال، ج 14، ص 263؛ المعجم الاوسط، الطبراني، ج 1، ص 94.
[2] کشف الغمة، ج 2، ص 473؛ بحارالانوار، ج 51، ص 84.
[3] الغيبة، ص 273؛ ح 50.
[4] بحارالانوار، ج 52، ص 243.
[5] مجموعه مقالات و گفتارها در پيرامون حضرت مهدي‏عليه السلام، ص 207.
[6] جمعي از نويسندگان، چشم به راه مهدي‏عليه السلام، ص 303 - 306.
[7] ذاريات (51)، آيه 56.
[8] بحارالانوار، ج 57، ص 229.
[9] بحارالانوار، ج 52، ص 307.
[10] کمال الدين و تمام النعمة، ج 2، ص 409.
[11] الغيبة، ص 331.
[12] الکافي، ج 1، ص 371.
[13] الکافي، ج 1، ص 337؛ کمال‏الدين و تمام النعمة، ج 2، ص 342؛ الغيبة، ص 166.
[14] ر.ک: کمال‏الدين، ج 2، ص 512.
[15] کتاب الغيبة، ص 456؛ کمال‏الدين، ج 1، ص 286، ح 3.
[16] منتخب الاثر، ص 640، ح 3.
[17] همان، ح 4.
[18] خورشيد مغرب، ص 264.
[19] شيخ صدوق، کمال الدين و تمام النعمة، ص 644، ح 3.
[20] الغيبة، ص 200، ح 16.
[21] همان، ص 245، ح 46. [22] الکافي، ج 1، ص 335، ح 1.
[23] رک: کمال‏الدين و تمام النعمة، ص 288، ح 8؛ من لا يحضره‏ الفقيه، ج 4، ص 365.
[24] کمال‏الدين و تمام النعمة، ج 1، ص 319.
[25] کتاب الغيبة، ص 456.



برچسب‌ها:
نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 15 دی 1392برچسب:امام زمان,ظهور,زمینه سازی, توسط محمدکریمیان

انقلاب حضرت مهدي‏عليه السلام همچون ديگر انقلاب‏ها، بدون مقدمه و زمينه سازي، به وجود نمي‏آيد؛ بلکه در آستانه ظهور، حرکت‏هايي شکل مي‏گيرد و زمينه را براي ظهور آن حضرت فراهم مي‏آورد. اين سلسله قيام‏ها و انقلاب‏ها - که از سوي حق پويان صورت مي‏گيرد - بر اساس آنچه در بعضي از روايات آمده، زمينه را براي حرکت جهاني حضرت مهدي‏عليه السلام آماده مي‏کند.
پيشگويي تحقّق اين نشانه‏ها، به تعبيرهاي گوناگوني در روايات آمده که به بعضي از آنها اشاره مي‏شود: پيامبر اکرم‏صلي الله عليه وآله مي‏فرمايد: «گروهي از ناحيه مشرق، قد بر مي‏افرازند و زمينه حکومت مهدي‏عليه السلام را فراهم مي‏سازند». [1] .
در روايتي ديگر مي‏فرمايد:
«تَجِي‏ءُ الرّاياتُ السُّودُ مِنْ قِبَلِ المَشْرِقِ کَاَنَّ قُلُوبَهُمْ زُبُرُ الحَدِيْدِ فَمَنْ سَمِعَ بِهِمْ فَلْيَأتِهِمْ فَبايِعَهُمْ وَلَوْ حَبْواً عَلَي الثَّلْجِ» [2] ؛ «افرادي با بيرق‏هاي سياه از ناحيه مشرق مي‏آيند که دل‏هاي آنان مانند قطعه‏هاي فولاد، محکم است. پس هر کس قيام آنان را شنيد، براي بيعت به سوي آنان بشتابد؛ هر چند لازم باشد با سينه بر روي برف برود».
امام باقرعليه السلام مي‏فرمايد: «کَأَنِّي بِقَوْمٍ قَدْ خَرَجُوا بِالمَشْرِقِ يَطْلُبُونَ الحَقَّ فَلا يُعْطُوْنَهُ ثُمَّ يَطْلُبُونَ فَلا يُعطَونَهُ فَاِذا رَأَوْا ذَلِکَ وَضَعُوا سُيُوفَهُمْ عَلي عَواتِقِهِمْ فَيُعْطَوْنَ مَا سَأَلُوهُ فَلا يَقْبَلُونَهُ حَتَّي يَقُومُوا وَلا يَدْفَعُونَها اِلاَّ اِلي صاحِبِکُمْ قَتْلاهُمْ شُهَداءٌ اَما اِنِّي لَوْ اَدْرَکْتُ ذَلِکَ لَاِسْتَبْقَيْتُ نَفْسي لِصاحِبِ هَذا الاَمْرِ» [3] ؛ «گويي قومي را مي‏بينم که از شرق در طلب حق قيام کرده‏اند؛ ولي بدانان نمي‏دهند و باز مطالبه مي‏کنند، اما بدان‏ها نمي‏دهند. پس چون چنين مي‏بينند، شمشيرهاي خود را بر دوش مي‏گيرند. در آن هنگام آنچه را مي‏خواهند به آنان مي‏دهند؛ ولي نمي‏پذيرند تا اينکه پيروز مي‏شوند و آن را جز به صاحب الامرعليه السلام تسليم نمي‏کنند. کشتگان آنان شهيدند. اگر من آنان را درک کنم، جانم را براي صاحب الامر مي‏گذارم». [4] .
در اين روايات به روشني از برپايي قيام‏ها و انقلاب‏هايي در آستانه ظهور حضرت مهدي‏عليه السلام خبر داده شده است. افزون بر اينها، روايات فراوان ديگري نيز بر اين نکته اتفاق دارند که پيش از ظهور حضرت مهدي‏عليه السلام، حکومتي به رهبري يکي از صالحان - که گمان مي‏رود از فرزندان، پيامبر هم باشد - در ناحيه مشرق تشکيل مي‏گردد و زمينه ظهور را مهيا مي‏سازد. اين حکومت، تا ظاهر شدن مهدي‏عليه السلام و تسليم آن به حضرت ايشان، ادامه مي‏يابد.
بر همين اساس، برخي تشکيل دولت شيعي مذهب صفويه را - که پس از قرن‏ها استيلاي حاکمان مستبد و متعصب عامي مذهب، روي کار آمد - همان دولتي دانسته‏اند که در روايات از جمله زمينه سازان حکومت مهدي‏عليه السلام به شمار آمده است.
در زمان ما نيز، برخي با استناد به ويژگي‏هايي که در روايات آمده، انقلاب اسلامي ايران را - که در سال 1357 ه .ش به رهبري امام خميني‏رحمه الله به پيروزي رسيد - همان دولتي دانسته‏اند که زمينه را براي ظهور و قيام مهدي‏عليه السلام آماده مي‏کند و ان شاء اللّه تا ظهور آن حضرت ادامه مي‏يابد. [5] .
بر اساس اين ديدگاه بسياري از نشانه‏ها که در روايات آمده بر انقلاب اسلامي ايران تطبيق مي‏کند؛ به ويژه در برخي روايات به رهبري قيام که سيدي از اولاد پيغمبر است و از قم قيام مي‏کند و ياران او، بدون ترس و واهمه در برابر طاغوت پايدارند» اشاره شده است که همگي آنها به انقلاب اسلامي صدق مي‏کند.
در هر صورت، گرچه قراين فراواني اين احتمال را قوّت مي‏بخشد؛ ولي دليل قطعي و صحيحي در دست نيست که ثابت کند منظور از حکومت زمينه ساز - که ائمه‏عليهم السلام از آن خبر داده‏اند - انقلاب اسلامي، به رهبري امام خميني‏رحمه الله است.
البته اين، نخستين باري نيست که علماي شيعه، چنين احتمالي را مطرح ساخته‏اند. پيش از اين نيز، هرگاه حرکت و انقلابي از ناحيه شرق - به ويژه منطقه خراسان صورت مي‏گرفت - اين احتمال قوّت مي‏گرفت.
البته هيچ يک از آن حرکت‏ها به اندازه انقلاب اسلامي، زمينه ساز انقلاب مهدي‏عليه السلام نبوده‏اند؛ بلکه اصلاً مقايسه آنها با انقلاب اسلامي باطل است. از اين رو احتمال اينکه مراد از «دولت زمينه‏ساز» از جمله انقلاب اسلامي ايران باشد و تا ظهور حضرت مهدي‏عليه السلام تداوم يابد، بسيار است.
در هر حال با توجه به روايات بسياري که در اين بخش رسيده، در دوره غيبت و در آستانه ظهور مهدي‏عليه السلام، دولت‏هايي به حمايت از حق روي کار مي‏آيند و انقلاب‏هايي به حمايت از آن شکل مي‏گيرند و زمينه را براي ظهور آن حضرت فراهم مي‏سازند و اين از نشانه‏هاي ظهور است. [6] .
آنچه ذکر شد زمينه سازي و زمينه سازان به طور خاصّ بود؛ ولي از روايات استفاده مي‏شود علاوه بر موارد فوق، تمامي منتظران به نوعي زمينه‏ساز ظهور محسوب مي‏شوند.

ويژگي‏هاي زمينه سازان:
در اين قسمت به پاره‏اي از ويژگي‏هاي زمينه‏سازان ظهور اشاره‏اي مي‏شود:

شناخت پروردگار:
خداوند متعال فلسفه اساسي آفرينش انسان‏ها را عبادت و بندگي معرفي فرموده است.
آنجا که مي‏فرمايد: «وَمَا خَلَقْتُ الجِّنَ والاِنسَ اِلاّ لِيَعبُدُونَ» [7] ؛ «جن و انس را جز براي اينکه عبادت کنند خلق نکردم».
اين مهم زماني حاصل مي‏گردد که شناخت نسبت به آن ذات مقدس فراهم آيد، پس از شناخت خداوند است که راه رشد، هموار و موانع بر طرف مي‏شود.
زمينه سازان ظهور و ياران امام مهدي‏عليه السلام، از جمله کساني‏اند که خداوند را آن گونه که شايسته است مي‏شناسند. حضرت علي‏عليه السلام اين شناخت والاي خداوند را در ايشان اين گونه وصف فرموده است: «رِجالٌ مُؤمِنُونَ عَرِفُوا اللَّهَ حَقَّ مَعرِفَتِهِ وَهُمْ اَنْصارُالمَهْدِيِّ فِي آخِرِ الزَّمانِ» [8] .؛
«مرداني مؤمن که خدا را چنان که شايسته است شناخته‏اند و آنان، ياران مهدي‏عليه السلام در آخرالزمانند».
امام صادق‏عليه السلام قلب‏هاي آنان را بسان پولاد دانسته، مي‏فرمايد: «رِجالٌ کَاَنَّ قُلُوبَهُم زُبُرُ الحَدِيدِ لايَشُوبُها شَکٌ فِي ذاتِ اللَّهِ اَشَدُّ مِنَ الحَجَرِ...» [9] ؛ «آنان مرداني‏اند که دل‏هاي‏شان گويا پاره‏هاي آهن است. هيچ ترديدي نسبت به خداوند قلب‏هايشان را نيالايد و قلب‏هايشان از سنگ استوارتر است».

شناخت امام زمان‏ :
يکي ديگر از برجسته‏ترين ويژگي‏هاي زمينه سازان ظهور، شناخت حضرت مهدي‏عليه السلام است. البته شناخت امام در هر زمان بر پيروان لازم و ضروري است؛ ولي آنچه شناخت رهبر آخرين را از اهميتي دو چندان برخوردار مي‏سازد، شرايط ويژه او است. ولادت پنهان، زيست پنهان، امتحانات سخت و دشوار، و... برخي از اين ويژگي‏ها است.
زمينه سازان - که همان ياران حضرت مهدي‏عليه السلام هنگام ظهور هستند - امام خويش را به بهترين وجه مي‏شناسند و اين شناخت آگاهانه در تمامي وجودشان رسوخ کرده است. بنابراين زمينه‏سازي براي ظهور آن حضرت، بدون شناخت آن بزرگوار امکان‏پذير نخواهد بود.
در روايات فراواني بيان شده است «... مَنْ مَاتَ وَلَمْ يَعرِفْ اِمامَ زَمانِهِ ماتَ مِيتَةً جَاهِليَّةً» [10] ؛ «هر که بميرد و امام زمان خويش را نشناسد به مرگ جاهلي خواهد مرد».
امام‏صادق‏عليه السلام‏فرمود:
«...اِعرِفْ‏اِمامَکَ فَاِذا عَرَفْتَهُ لَمْ يَضُرُّکَ؛ تَقَدَّمَ هَذا الامرُ اَمْ تَأَخَّرَ... فَمَنْ عَرَفَ اِمامَهُ کانَ کَمَنْ هُوَ فِي فُسْطاطِ القائِمِ» [11] ؛ «امام زمان خويش را بشناس، پس وقتي او را شناختي پيش افتادن و يا تأخير اين امر [ظهور] آسيبي به تو نخواهد رساند... پس هر آن کس که امام خويش را شناخت، مانند کسي است که در خيمه قائم‏عليه السلام باشد».
حضرت مهدي‏عليه السلام هر چند در پس پرده غيبت است؛ ولي هرگز جمال وجودش براي انسان‏هاي مهدي باور و مهدي ياور پنهان نبوده است. اگر معرفت به آن حضرت نباشد، ديدن ظاهري ايشان نيز سودي در بر نخواهد داشت، چنان که کساني بودند که همواره جمال دلنشين پيامبر اکرم‏صلي الله عليه وآله و ائمه اطهارعليهم السلام را زيارت مي‏کردند؛ ولي بهره معرفتي چنداني از آن اسوه‏هاي آفرينش نبردند.
امام صادق‏عليه السلام فرمود: «وَمَنْ عَرَفَ اِمامَهُ ثُمَّ ماتَ قَبْلَ اَنْ يَقُوْمَ صاحِبُ هَذا الاَمرِ کانَ بِمَنزِلَةِ مَنْ کانَ قاعِداً فِي عَسْکَرِهِ لا بَل بِمَنزِلَةِ مَنْ قَعَدَ تَحْتَ لِوائِهِ» [12] ؛ «هر آن کس که امامش را شناخت و قبل از قيام صاحب اين امر از دنيا رفت، بسان کسي است که در سپاه آن حضرت خدمت‏گزاري خواهد کرد؛ نه، بلکه مانند کسي است که زير پرچم آن حضرت است».
امام صادق‏عليه السلام با تأکيد، شيعيان را به شناخت خداوند، پيامبر و حجّت‏هاي الهي فرا خوانده، از جمله دعاهاي دوران غيبت را اين گونه توصيه فرموده است:
«اَللّهُمَّ عَرِّفْني نَفْسَکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَم تُعَرِّفْني نَفْسَکَ لَمْ اَعْرِفْ نَبِيَّکَ، اَللَّهُمَّ عَرِّفْني رَسُولَکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْني رَسُولَکَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَکَ، اَللَّهُمَّ عَرِّفْني حُجَّتَکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْني حُجَّتَکَ ضَلَلْتُ عَنْ ديني». [13] .
اين دعا علاوه بر امام صادق‏عليه السلام از نواب اربعه نيز نقل شده که احتمال دارد ايشان از خود حضرت مهدي‏عليه السلام نقل کرده باشند. [14] .

اطاعت محض‏ از خداوند و اولياي‏ او :
کسي که به دنبال زمينه سازي براي ظهور حضرت مهدي‏عليه السلام است، پس از شناخت خداوند و امام زمان‏عليه السلام و اعتقاد به آنان، بايد اين شناخت و اعتقاد را عملي کرده و تبلور حقيقي آن را در اطاعت محض از آن انوار پاک ظاهر سازد.
همسو کردن رفتارها، نيت‏ها و جهت‏گيري‏ها، طبق خواست رهبر الهي، از مهم‏ترين ويژگي‏هاي رهروان راستين است و اين صفت به خوبي در ياران امام مهدي‏عليه السلام وجود دارد.
گفتني است اگر کسي در مرحله شناخت، در حد ممکن معرفت کسب نمود، در مرحله اطاعت دچار ترديد نخواهد شد؛ حال آنکه اگر کسي در آن مرحله دچار ترديد و يا نقصان معرفتي شد، در مرحله اطاعت هرگز پيرو خوبي نخواهد بود.
امروزه نيز حضرت مهدي‏عليه السلام در پس پرده غيبت است، اما اراده و فرمانش را بايد گردن نهاد؛ چرا که اگر کسي اکنون از دستورات آن حضرت اطاعت کرد، در زمان ظهور نيز چنين خواهد بود.
رسول گرامي اسلام‏صلي الله عليه وآله در اين باره فرمود: «طوُبي لِمَنْ اَدرَکَ قائِمَ اَهلِ بَيْتي وَ هُوَ مُقتَدٍ بِهِ قَبْلَ قِيامِهِ يَتَولّي وَليَّهُ وَيَتَبرَّأُ مِنْ عَدُوِّهِ وَيَتَوَليَّ الاَئِمَّةَ الهادِيَةَ مِنْ قَبْلِهِ اوُلئِک رُفَقائي وَ ذَوُو وُدّي وَ مَوَدَّتي وَاَکْرَمُ اُمَّتي عَلَيَّ» [15] ؛ «خوشا به حال کسي که، قائم اهل بيت مرا درک کند؛ حال آنکه پيش از قيام او نيز پيرو او باشد. با دوست او دوست و با دشمن او دشمن و با رهبران و پيشوايان هدايتگر پيش از او نيز دوست باشد. اينان همنشين و دوستان من و گرامي‏ترين امت من در نزد من هستند».

احترام خالصانه:
از آنجايي که امام‏عليه السلام حقّي بزرگ بر گردن پيروان خود دارد، خداوند متعال احترام او را بر مردمان لازم فرموده است. از اين رو هر آن چه مايه بزرگداشت او مي‏شود، از سوي ياران آن حضرت انجام مي‏گيرد، ايشان اين روحيه را در زمان غيبت در خود ايجاد نموده‏اند تا در زمان ظهور نيز همواره در تمامي امور، احترام و پيروي از آن حضرت را پاس دارند.
ائمه معصومين‏عليهم السلام، هرگز از اين مهم غفلت نکرده، عظمت شأن آخرين معصوم‏عليه السلام، ايشان را به تکريم و احترامي مثال زدني وا داشته است.
وقتي «دعبل خزاعي» قصيده‏اي زيبا براي امام علي بن موسي الرضاعليه السلام خواند - که در ابياتي از آن به حضرت مهدي‏عليه السلام اشاره شده بود - حضرتش به احترام ذکر نام مقدس ولي عصرعليه السلام متواضعانه برخاست، دست بر سر نهاد و براي فرج قائم آل محمدصلي الله عليه وآله دعا فرمود. [16] .
از امام صادق‏عليه السلام سؤال شد: «چرا به هنگام شنيدن نام «قائم» لازم است بر خيزيم!» آن حضرت فرمود: «حضرت مهدي‏عليه السلام ، غيبت طولاني دارد و اين لقب يادآور دولت حقه آن حضرت و ابراز تأسف بر غربت او است و لذا آن حضرت از شدت محبت و مرحمتي که به دوستانش دارد به هر کس که حضرتش را به اين لقب ياد کند، نگاه محبت‏آميز مي‏کند. از تجليل و تعظيم آن حضرت است که هر بنده خاضعي در مقابل صاحب عصر خود - هنگامي که مولاي بزرگوارش به سوي او بنگرد - از جاي برخيزد. پس بايد بر خيزد و تعجيل در فرج مولايش را از خداوند مسئلت نمايد». [17] .
علاوه بر حکمت ياد شده، آمادگي افراد در هر آن، براي قيام و مبارزه و جهاد در راه تحکيم عدالت اجتماعي، و حفظ حقوق انسان‏ها واجد اهميتي بسزا است.
انسان منتظر - که زمينه ساز ظهور در عصر غيبت است - بايد همواره داراي چنين هدفي باشد و در راه تحقق آن، به گونه‏هاي مختلف بکوشد و تا آنجا اين آمادگي را حفظ کند و ابراز دارد، که هرگاه نام پيشواي قيام (قائم) ذکر مي‏شود، به پا خيزد و آمادگي همه جانبه خويش را نشان دهد و اين آمادگي را هميشه به خود و ديگران تلقين و تحکيم کند. [18] .

انتظار راستين:
انتظار راستين - که اساس شخصيت زمينه سازان ظهور را شکل مي‏دهد - پيشينه‏اي بس دراز و طولاني در تاريخ شيعه دارد. آخرين فرستاده الهي بانگ بر آورده و انسان‏ها را به روزگاري سراسر نور نويد داده و فرموده است: «لا تَذهَبُ الدُّنيا حَتَّي يَلِيَ اُمَّتي رَجُلٌ مِنْ اَهْلِ بَيْتي يُقالُ لَهُ المَهْدِيُّ» [19] ؛ «دنيا به پايان نرسد مگر اينکه امت مرا مردي از اهل بيت من رهبري کند که به او مهدي گفته مي‏شود».
اکنون قرن‏ها از آن بانک ملکوتي مي‏گذرد؛ ولي همچنان طنين دلنشين و اميدبخش آن در گوش انسان‏ها است. اين بشارت بزرگ، زندگي مردمان را در عصر بلند انتظار با تاريخي روشن از نمودها و جلوه‏هاي فکري و علمي، روزبه‏روز به آن دروازه روشنايي نزديک‏تر مي‏سازد.
آنچه در اين رهيافت از ارزشي بس بلند برخوردار است، زمينه‏سازي براي ايجاد آن حکومت موعود است؛ اگرچه زمان بر پايي آن از اسرار الهي و تنها در حيطه اراده خداوند است.
امام صادق‏عليه السلام اين معنا را چنين بيان فرموده است: «مَنْ سَرَّهُ اَنْ يَکُونَ مِنْ اَصْحابِ القائِمِ فَلْيَنْتَظِرْ وَلْيَعمَلْ بِالوَرَعِ وَمحاسِنِ الاَخْلاقِ وَهُوَ مُنتَظِرٌ فَاِن ماتَ وَقامَ القائِمُ بَعْدُ کانَ لَهُ مِنَ الاَجْرِ مِثْلُ اَجْرِ مَنْ اَدرَکَهُ فَجِدُّوا وانْتَظِرُوا هَنيئاً لَکُمْ اَيَّتُهَا العِصابَةُ المَرْحُومَةُ»؛ [20] «هر کس که خوشحال مي‏شود که از ياران قائم‏عليه السلام باشد، بايد منتظر باشد و با پرهيزگاري و اخلاق نيکو عمل نمايد و با چنين حالتي منتظر باشد که هرگاه بميرد و پس از مردنش قائم‏عليه السلام به پا خيزد، پاداش او همچون کسي خواهد بود که دوران حکومت آن حضرت را درک کرده باشد. پس بکوشيد و منتظر باشيد. گوارايتان باد اي گروه رحمت شده!»

آمادگي براي خدمت به حضرت مهدي:‏
آنان که وجودشان سرشار از عشق خداوند و اولياي او است، اگر عصر ظهور را درک کنند، بزرگ‏ترين افتخارشان خدمت به ساحت بلند مهدي آل محمدصلي الله عليه وآله خواهد بود. شايد باور کردن اين سخن بسي مشکل نمايد که رئيس مذهب شيعه حضرت صادق‏عليه السلام، آن گاه که نام آخرين ذخيره الهي نزدش برده مي‏شد، با حسرتي بر آمده از عمق جان و آرزويي بي‏مانند آهي از نهاد بر مي‏آورد و مي‏فرمود: «لَوْ اَدْرَکْتُهُ لَخَدِمْتُهُ اَيّامَ حَياتي؛ [21] اگر او را درک کنم تمام روزهاي زندگي‏ام خدمتگزار او خواهم بود».
هر کس بخواهد در آن روزگار خدمت حضرتش نصيب گردد، بايد هم اکنون در دوران غيبت، خدمت به آن حضرت و ياران او را سرلوحه کارهاي خود قرار دهد.

خودسازي و ديگرسازي:
يکي ديگر از ويژگي‏هاي ياران امام مهدي‏عليه السلام در عصر غيبت، خودسازي و مواظبت بر رفتار خويش است که در پي آن، جامعه و ديگران نيز به اين جهت متمايل خواهند شد. شکي نيست که دينداري در عصر غيبت حضرت مهدي‏عليه السلام، از هر زماني ديگر بسي مشکل‏تر و طاقت فرساتر است.
امام صادق‏عليه السلام سختي اين دوران را اين گونه تصوير کرده است: «صاحب اين امر، غيبتي دارد که در آن هر کس از دين خود دست بر ندارد، همانند کسي است که با کشيدن دست خود به ساقه قتاد [که بوته‏اي تيغ‏دار است] خارهاي آن را بسترد! پس کدام يک از شما با دست خود تيغ‏هاي قتاد را نگه مي‏دارد؟
سپس آن حضرت مدتي سر به زير افکند و فرمود: صاحب اين امر داراي غيبتي است؛ پس بنده خدا بايد پرهيزگاري و تقوا پيشه کند و به دين خود تمسک جويد». [22] .
اگرچه آزمايش‏هاي ديني براي همه ايمان آورندگان در همه زمان‏ها، قانون الهي است؛ اما در عصر غيبت تمامي عوامل‏دست به‏دست‏هم‏داده اين آزمايش را به اوج خود مي‏رساند. در اين دوران است که نگهداشت دين، بسيار دشوار است و بيشتر مردم به انگيزه‏هاي گوناگون، ايمان‏خويش‏رادرزندگي‏ازدست مي‏دهند.
گسترش زمينه‏هاي ناباوري، افزايش انگيزه‏هاي انحراف و گريز از دين و ستيزه جويي‏هاي دشمنان با دينداران و دينداري، از مهم‏ترين عوامل اين آزمايش است.
آنان که دراين گرداب‏هاي ترسناک، دين خود را حفظ کنند، از شأن و رتبه‏اي بس رفيع برخوردار خواهند بود. [23] .
انسان در اين دوران - بر خلاف دوران عصر پيامبرصلي الله عليه وآله و ديگر معصومان‏عليهم السلام - از تمامي دريافت‏هاي حسي نسبت به پيامبر و امامان‏عليهم السلام دور است و تنها بر اساس درک عقلي و تاريخي، پيامبرصلي الله عليه وآله و پيشوايان معصوم را مي‏شناسد و به رسالت و امامت ايشان ايمان مي‏آورد.
امام سجّادعليه السلام در اين باره مي‏فرمايد: «اي ابا خالد! مردم در زمان غيبت آن امام - که به امامت او معتقدند و منتظر ظهور او هستند - از مردم هر زماني برترند؛ زيرا خداي متعال عقل و فهم و معرفتي به آنان عطا فرموده که غيبت نزد آنان، به منزله مشاهده است و آنان در آن زمان، به مانند مجاهدان پيش روي رسول خداصلي الله عليه وآله - که با شمشير به جهاد برخاستند - قرار داده است. آنان مخلصان حقيقي و شيعيان راستين و داعيان به دين خداي متعال در نهان و آشکارند». [24] .
موفقيت در اين آزمايش، نيازمند بينشي است که انسان ديندار در پرتو آن، بتوانددربرابرتحريف‏ها،شبهه‏ها و ترديدها رويکرد ديني خود را حفظ کند و با هيچ يک‏ازعوامل‏انحراف، خلوص و دينداري را در فکر و عمل از دست ندهد.
اگر چنين شد مصداق اين فرمايش رسول گرامي اسلام‏صلي الله عليه وآله خواهد بود که فرمود: «به زودي پس از شما، کساني مي‏آيند که يک تن از آنان پاداش پنجاه تن از شما را دارد. گفتند: اي رسول خدا! ما در جنگ بدر و احد و حنين در رکاب شما جهاد کرديم و درباره ما آيه قرآن نازل شده است؟!
پيامبر اکرم‏صلي الله عليه وآله فرمود: اگر آنچه از آزارها و رنج‏ها که بر آنان مي‏رسد، بر شما آيد، بسان آنان، شکيبايي نخواهيد داشت». [25] .
پايداري بر دين در روزگار غيبت، به تحمل سختي‏ها، محروميت‏ها و تنگناهاي مادي خلاصه نمي‏شود؛ بلکه تحمّل فشارهاي سخت روحي و معنوي نيز، بر آنها افزوده مي‏گردد و چنانچه دينداري با صبر و شکيبايي درست و آگاهانه توأم نباشد، به تدريج نااميدي به مردم روي مي‏آورد و باور را از روح و فکر آنان بر مي‏دارد.

پی نوشت ها:
[1] کنزالعمال، ج 14، ص 263؛ المعجم الاوسط، الطبراني، ج 1، ص 94.
[2] کشف الغمة، ج 2، ص 473؛ بحارالانوار، ج 51، ص 84.
[3] الغيبة، ص 273؛ ح 50.
[4] بحارالانوار، ج 52، ص 243.
[5] مجموعه مقالات و گفتارها در پيرامون حضرت مهدي‏عليه السلام، ص 207.
[6] جمعي از نويسندگان، چشم به راه مهدي‏عليه السلام، ص 303 - 306.
[7] ذاريات (51)، آيه 56.
[8] بحارالانوار، ج 57، ص 229.
[9] بحارالانوار، ج 52، ص 307.
[10] کمال الدين و تمام النعمة، ج 2، ص 409.
[11] الغيبة، ص 331.
[12] الکافي، ج 1، ص 371.
[13] الکافي، ج 1، ص 337؛ کمال‏الدين و تمام النعمة، ج 2، ص 342؛ الغيبة، ص 166.
[14] ر.ک: کمال‏الدين، ج 2، ص 512.
[15] کتاب الغيبة، ص 456؛ کمال‏الدين، ج 1، ص 286، ح 3.
[16] منتخب الاثر، ص 640، ح 3.
[17] همان، ح 4.
[18] خورشيد مغرب، ص 264.
[19] شيخ صدوق، کمال الدين و تمام النعمة، ص 644، ح 3.
[20] الغيبة، ص 200، ح 16.
[21] همان، ص 245، ح 46. [22] الکافي، ج 1، ص 335، ح 1.
[23] رک: کمال‏الدين و تمام النعمة، ص 288، ح 8؛ من لا يحضره‏ الفقيه، ج 4، ص 365.
[24] کمال‏الدين و تمام النعمة، ج 1، ص 319.
[25] کتاب الغيبة، ص 456.



برچسب‌ها:
نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 13 دی 1392برچسب:امام زمان,ظهور,زمینه سازی, توسط محمدکریمیان

محمد بن ابی‏ حمزه می‏گوید؛ پدرم گفت: امام سجاد علیه‏السلام را در یکی از شبها در کنار کعبه دیدم که نماز می‏خواند، قیام نماز را طول داد، به گونه‏ای که دیدم گاهی بر پای راستش تکیه و گاهی بر پای چپش تکیه می‏کند. سپس شنیدم، که گریان می‏گفت:
یا سیدی تعذبنی و حبک فی قلبی... «ای آقای من! آیا مرا عذاب کنی، با اینکه حب تو در قلبم هست، سوگند به عزت اگر چنین کنی، مرا در قیامت با مردی محشور کنی که دیر زمانی به خاطر تو با آن دشمنی کرده‏ام.» [1] .
طاووس یمانی می‏گوید؛ شبی در کنار کعبه بودم، دیدم امام سجاد علیه‏السلام به حجر اسماعیل وارد گردید، به نماز ایستاد و به سجده رفت. با خود گفتم این مرد صالح از خاندان رسالت است، خوب است از فرصت استفاده کرده و گوش کنم و بدانم در سجده چه می‏گوید، شنیدم که می‏گفت: عبیدک بفنائک، مسکینک بفنائک، فقیرک بفنائک، سائلک بفنائک: «بنده کوچکت به در خانه تو آمده، بیچاره آستانت به درگاه تو آمده، فقیر تو به سوی تو آمده، درخواست کننده درگاهت سر به آستانت نهاده است.» طاووس می‏گوید: من این کلمات را یاد گرفتم؛ در رفع هر گرفتاری و اندوه آنها را خواندم و اندوه و گرفتاریم برطرف گردید. [2] . اسمعی می‏گوید: شبی به طواف کعبه پرداختم، ناگاه جوان زیبا و خوش قامتی را دیدم که پرده کعبه را گرفته بود و چنین راز و نیاز می‏کرد: نامت العیون، و علت النجوم، و انت الملک الحی القیوم، غلقت الملوک ابوابها، و اقامت علیها حراسها، و بابک مفتوح للسائلین، جئتک لتنظر الی برحمتک یا ارحم الراحمین؛ «چشمها به خواب رفته، و ستارگان اوج گرفته (و غایب شده‏اند)، و تو حاکم زنده و پایدار هستی، و در این دل شب پادشاهان درهای قصرهایشان را بسته‏اند، و نگهبانان و حاجبان بر آن گمارده‏اند، ولی تنها در خانه تو برای درخواست کنندگان گشوده است، هم اکنون به در خانه‏ات آمده‏ام تا با نظر رحمتت به من بنگری، ای خداوندی که مهربانترین مهربانان هستی». سپس به خواندن این اشعار مشغول شد:

یا من یجیب دعاء المضطر فی الظلم‏
یا کاشف الکرب و البلوی مع السقم‏

قد نام وفدک حول البیت قاطبة
و انت وحدک یا قیوم لم تنم‏

ادعوک رب دعاء قد امرت به‏
فارحم بکائی بحق البیت والحرم‏

ان کان عفوک لا یرجوه ذو سرف‏
فمن یجود علی العاصین بالنعم؟

«ای کسی که دعای گرفتاران را در تاریکیهای شب اجابت می‏کنی، و ای کسی که دردها و رنجها و بیماریها را برطرف می‏سازی. همه مهمانان تو بر گرد خانه‏ات خوابیده‏اند، و تنها چشم تو ای خدای قیوم، به خواب نمی‏رود. پروردگارا! تو را به دعایی که خودت به آن دستور داده‏ای می‏خوانم که به حق حرمت کعبه و حرم، به گریه‏ام رحم کن. اگر عفو و احسان تو به گنهکارانی که اسراف در گناه نموده‏اند نرسد، گنهکاران به در خانه چه کسی بروند که امید بخشش داشته باشند؟!» [3] . سپس سر به سوی آسمان بلند کرده، چنین ادامه داد: الهی! سیدی و مولای! ان اطعتک بعلمی و معرفتی فلک الحمد و المنة علی، و ان عصیتک بجهلی فلک الحجة علی: «ای خدای من! آقا و مولای من! اگر از روی آگاهی تو را اطاعت کرده‏ام، حمد و سپاس، شایسته تو است، و رهین منت توام، و اگر از روی نادانی، گناه کرده‏ام، حجت تو بر من تمام است...» [4] .

پی نوشت ها:
[1] اصول کافی، ج 2، ص 579.
[2] ترجمه ارشاد مفید، ج 2، ص 144 - کشف الغمه، ج 2، ص 273.
[3] مناقب آل ابیطالب، ج 4، ص 150 - 151.
[4] بحر المحبه غزالی، ص 43.

منبع: نگاهی بر زندگی امام سجاد؛ محمد محمدی اشتهاردی؛ سازمان عقیدتی سیاسی ارتش جمهوری اسلامی ایران.



برچسب‌ها:
نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 7 دی 1392برچسب:مناجات,امام,سجاد, توسط محمدکریمیان

تاریخچه جنگ نرم در قرآن مجید

 

از دیر باز این شیوه ی جنگی مورد استفاده قرار گرفته و همواره از سوی انسان ها در جنگ به عنوان یک ساز و کار مناسب ، مؤثر و به مراتب کم هزینه مورد توجه بوده است . تنها تفاوتی که می توان در میان جنگ های نرم در طی دوران گذشته تا عصر حاضر یافت تفاوت در ابزارها و روش های ان است و اصولا بهره گیری از هر نوع ابزاری در جنگ نرم بر این پایه و محور قرار می گیرد که بر اندیشه و احساسات مخاطب تأثیر گذاشته و او را مرعوب خود سازد و بی آن که واکنشی از خود نشان دهد تسلیم دشمن شده و در مسیر خواسته های او گام بردارد .

 

از دیدگاه قرآن جنگ نرم از لحظه ی سرکشی و بیرون راندن شیطان از درگاه خداوند آغاز گردیده و « الی یوم الوقت المعلوم » ادامه خواهد  داشت . پیشینه ی جنگ نرم به آغاز تقابل حضرت آدم ( ع ) و حضرت حوا ( س ) با شیطان بر می گردد . شیطان در گمراه نمودن انسان از همه ی امکانات و راهکارهای خود نظیر سیاست در کمین ، سیاست گام به گام ، سیاست پیگیری مداوم و سیاست هجوم جمعی و همه جانبه و افراد جنی و انسی خود استفاده می کند . « من شر الوسواس الخناس الذی یوسوس فی صدورالناس من الجنه والناس »

 

 

[1]

 

آن چه در این میان جلب توجه می نماید پیچیده تر شدن جنگ نرم در گذر زمان است . در زمان پیامبر ( ص ) شیطان از همه تجربیات و ابزارهای خود برای مقابله با پیامبر ( ص ) و اصحابش استفاده می نماید .

 

 

 خداوند در قرآن مجید وجود جنگ نرم و تلاش خزنده و آرام دشمن را برای راه اندازی آن را به مؤمنان هشدار می دهد و فرماندهان و سردمداران جنگ نرم را معرفی می نماید و سرانجام راههای مبارزه با آن و همچنین چگونگی در امان ماندن از نتایج شوم جنگ نرم را به ما نشان می دهد . از دیدگاه قرآن شیطان منشاء تمام دشمنی ها و دسته بندی ها ، جناح سازی ها و مدیریت پنهان جریان باطل در برابر انبیاء و اولیاء الهی بوده است و هدف او راهبری و پیشبرد بشریت به سوی ظلم و فساد و جلوگیری از تحقق رخداد ظهور مهدی ( عج ) بوده است .

 

کفار همیشه تمام راه های ممکن را علیه مؤمنان استفاده کرده اند . بنابراین قرآن در آیات جهاد و دفاع موضعگیری سختی علیه دشمنان دارد . مشرکان و منافقان در جنگ نرم هر چند از ابزار غیر خشونت آمیز استفاده می کنند اما همان اهداف سلطه گری خود را دارند .



برچسب‌ها:
نوشته شده در تاريخ سه شنبه 30 آذر 1392برچسب:تاریخ,تاریخچه,جنگ نرم, توسط محمدکریمیان

جنگ نرم از نظر قرآن کریم

يكي از شيوه هاي جنگي، جنگ نرم است كه جنگ رواني شاخه اي از آن به شمار مي آيد. در جنگ نرم، به جاي ابزارهاي جنگي متعارف چون توپ و تانك، از ابزارهاي فرهنگي تاثيرگذار بر فكر وانديشه و عواطف و احساسات انساني بهره گرفته مي شود.

با نگاهي به جريان شناسي جنگ نرم مي توان گفت كه اين شيوه جنگي، از ديرباز مورد استفاده قرار گرفته و همواره از سوي انسان ها در جنگ ها به عنوان يك ساز و كار موثر مورد توجه بوده است. تنها تفاوتي كه مي توان در ميان جنگ هاي نرم در دوران گذشته و عصر معاصر يافت، تفاوت در ابزارها و روشهاي آن است و اصولا بهره گيري از هر نوع ابزاري در جنگ نرم بر اين پايه و محور قرار مي گيرد كه بر انديشه و احساسات مخاطب تاثيرگذاشته و او را مرعوب خود سازد و بي آن كه واكنشي از خود نشان دهد، تسليم دشمن شده و يا در مسير خواسته هاي او گام بردارد.

براساس اين فرضيه مي توان به سراغ آموزه هاي قرآني رفت و تحليل قرآن را از جنگ نرم و مسايل و مباحث مربوط به آن را استخراج كرد. نويسنده در اين مطلب با توجه به چنين پيش فرضي به سراغ آيات قرآني رفته تا نگرش قرآن را در اين موضوع ارائه دهد. با هم اين مطلب را از نظر مي گذرانيم.

جنگ نرم و حدود و مرزهاي آن

دشمن در جنگ نرم تلاش دارد با استفاده از ابزارهاي فرهنگي و ارتباطاتي پيشرفته و با شايعه و دروغ پراكني و استفاده از برخي بهانه ها، ميان آحادمردم ترديد، بدبيني، و اختلاف ايجاد كند. (رهبر معظم انقلاب)

آموزه هاي قرآني به جنگ نرم در حوزه دشمن شناسي و مقابله با دشمن، توجه داشته است. آيات بسياري به اين مسئله از دو زاويه ديد مختلف نگريسته است. به اين معنا كه اگر دشمن برخي از سازوكارهاي جنگ رواني را در جنگ نرم به كار مي گيرد، جامعه اسلامي نيز در دفاع و مقابله با دشمن مي بايست از همه امكانات بهره گيرد و در جنگ نرم، به حكم مقابله به مثل «فمن اعتدي عليكم فاعتدوا عليه بمثل ما اعتدي عليكم و اتقواالله و اعلموا ان الله مع المتقين» عمل نمايد. (بقره، آيه 194)

البته در اين آيه و آيات ديگر بر اين مهم توجه و تاكيد شده است كه مومنان به حكم تقواي الهي، از هرگونه رفتارهاي ضد اخلاقي و عقلاني كه هنجارها و ارزش هاي اساسي بشريت را تضعيف مي كند و يا از ميان برمي دارد بايد پرهيز كنند. بنابراين خطوط قرمزها و محدوديت هايي را براي اين مقابله به مثل در همه حوزه ها از جمله جنگ نرم معين كرده است كه مومنان نمي توانند از آن مرزها گذر كنند و همانند دشمنان خدا و دين، عمل نمايند؛ به عنوان نمونه قتل و غارت بي گناهان و زنان و كودكان در فرهنگ ضدبشري دشمنان اسلام صورت مي گيرد ولي مومنان مجاز نيستند اين گونه رفتار كنند. در جنگ نرم نيز دشمنان به شيوه هاي زشت و ناپاكي رو مي آورند كه حريم هاي انساني و نيز قداست و كرامت بشري را مي شكند و به تهمت و افتراهاي ناموسي و همانند آن رو مي آورند، در حالي كه مومنان براساس آموزه هاي اسلامي و محوريت تقواي عقلاني و عقلايي و شرعي نمي تواند در جنگ نرم از آن ها بهره گيرند.



برچسب‌ها:
نوشته شده در تاريخ سه شنبه 25 آذر 1392برچسب:جوان,نظر,جنگ,نرم, توسط محمدکریمیان

هدف از جنگ نرم

ترديد در شيوه زندگي و نظام سياسي، ايجاد بدبيني نسبت به مسئولان، ايجاد اختلاف و تفرقه براي تسلط بر جامعه و منابع آن از جمله اهداف جنگ نرم مي باشد. در اين روش دشمن به سادگي و آساني بي آن كه حتي هزينه هاي سنگين نظامي و جاني و مالي را تحمل كند، با بهره گيري از احساسات و عواطف جامعه مي كوشد تا مقاصد شوم خود را تحقق بخشد.

قرآن و ضرورت آمادگي دائمي براي جنگ نرم و سخت

حفاظت از منافع مادي و معنوي فرد و اجتماع در آموزه هاي دستوري قرآن مورد توجه بوده و بر آن تاكيد شده است. از آن ميان مي توان به آموزه هاي دستوري قرآن به جنگ هاي رواني و ترساندن دشمن از هرگونه تحركات مخرب و ايجاد تنش در جامعه اشاره كرد. بسياري از آيات قرآن كه به شكل انذار وارد شده است نوعي جنگ رواني را مدنظر دارد.

چنان كه گفته شد در آيه 06 سوره انفال، قرآن به مسئله جنگ رواني اشاره داشته و مي فرمايد: ترهبون به عدوالله و عدوكم؛ تا دشمنان خدا و خودتان را بترسانيد.

جهت مشاهده متن کامل بر روی ادامه مطلب کلیک کنید.



برچسب‌ها:
ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ سه شنبه 25 آذر 1392برچسب:هدف,جنگ,نرم,ابزار,سیاست, توسط محمدکریمیان

صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد

تمامی حقوق مطالب برای ۞پایگاه فرهنگی شیعه۞ محفوظ می باشد